نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 272
تعريف حركت به غيريت (هُوَ هُويَّت)
هگل خود منطق و فلسفه خاصى داشته و مفهوم (وجود) و مفهوم (عدم) را با
يكديگر تركيب كرده تا از آن (صيرورت) به وجود بيايد. البته او مىگويد كه اين
مفهومها منطبق با خارجاند و در خارج هم حقيقت وجود و حقيقت عدم كه تركيب شوند
صيرورت به وجود مىآيد. اما چون گذشتگان اشيا را ثابت مىپنداشتند قائل به هوهويت
بودند و مىگفتند او اوست. بنابر اصل ثبات، هر چيزى خودش خودش است، ولى بنا بر اصل
حركت، هر چيزى خودش خودش نيست. اگر شىء اصلًا ثابت نبود، در هر لحظهاى خودش غير
خودش است، چون تغيير مىكند و تغيير اساسش بر غيريت است، تغيير يعنى غيريت. ذات
حركت ذات مغايرت و غيريت است حتى بعضى اساسا (حركت) را به (غيريت) تعريف كردهاند
و گفتهاند حركت يعنى غيريت، يعنى اينكه شىء هميشه خودش نباشد و غير خودش باشد،
غير آن ذات جاى خود ذات را بگيرد، و اصلًا معناى حركت همان طى طريق غيريت است و
بس. پس بنا بر اصل حركت همان طور كه امتناع جمع نقيضين صحيح نيست، اصل هوهويت نيز
صحيح نمىباشد و به جاى آن اصل غيريت در كار مىآيد، و آنگاه آن تفكرى كه به قول
اينها اساسش برثبات بود و اصل امتناع اجتماع نقيضين و اصل هوهويت را بر اصل ثبات
مبتنى كرده بود باطل مىشود. بعد اسم آن تفكر را (تفكر متافيزيكى) گذاشتند و گفتند
تفكر متافيزيكى اشيا را ثابت مىبيند و به همين علت جمع ميان نقيضين را امر محالى
مىداند و هو هويت را امر محققى مىشمارد.
گفتيم كه مطلب چنين نيست. تمام اين مقدمات مخدوش است. اينكه تفكر
قديم مبتنى بر ثبات بود، مخدوش است و چنين چيزى نيست و اصلًا اصل ثباتى وجود
نداشته، حتى خود ارسطو لااقل در چهار مقوله قائل به حركت بود، اشيا را به ساكن و
متحرك تقسيم مىكرد، نه اينكه همه چيز را ساكن مىديد. بعدها اصل حركت بيشتر جا
باز كرد تا به آنجا رسيد كه در طبيعت هيچ چيز ثابت نيست و همه چيز متحرك است، و
بنا بر حركت جوهرى مسأله (شدن) كه همان مسأله حركت است توجيه شد اما نه به صورتى
كه در غرب تعبير شد، زيرا اين تفكر متكى بر اصالت وجود بود نه اصالت ماهيت، و
توانست مطلب را به اين شكل تعبير كند كه اصل وجود فى حد ذاته تقسيم مىشود به ثابت
و سيال: الوجود اما ثابت و اما سيال، وجود
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 272