responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 271

يك رودخانه دو بار نمى‌توان آبتنى كرد.

2. وقتى گفته مى‌شود كه تضاد منشأ حركت است، مفهومش اين است كه ما دو قوه داريم.

اين قوه الان راكد است، ديگرى هم راكد است، قوه درونى اولى به حركت در مى‌آيد و قوه درونى دومى هم به حركت در مى‌آيد و وقتى كه اينها با يكديگر برخورد مى‌كنند منشأ حركت مى‌شوند و به طور كلى وقتى گفته مى‌شود كه تضاد منشأ حركت است يعنى حركت محرك است، نه اينكه خودش منشأ حركت باشد.[1]

نقشى كه تضادها در عالم دارند، اين است كه تضادها محرك محرك هستند.[2]

بدون شك اين نوع تضاد در حركت نقش دارد، و نقش تضادها در حركت‌ها نقش غير قابل انكارى است و اين مسأله حرف ابداعى و نوينى نيست.

صدرالمتالهين قهرمان فلسفه وجود، در رابطه با تضاد در طبيعت مى‌گويد:

«اگر تضاد نبود هيچ پديده‌اى پديد نمى‌آمد» و يا گفته‌اند: «اگر تضاد و تصادم نبود فيض وجودى جارى نمى‌شد، موجود نوى قدم به عرصه ظهور نمى‌گذاشت.»[3]

پس مسأله نقش تضاد در حركت نقش غير قابل انكارى است و اين موضوع حرف جديدى نيست.[4]

اختلاف نظر فلاسفه اسلامى با فلاسفه غربى مانند هگل و غيره در مسأله (حركت) تنها از لحاظ نتيجه‌اى كه غربيان از نظر اجتماع نقضين خواسته‌اند بگيرند نيست،[5] از نظر پايه و ريشه نيز اين دو طرز تفكر با اينكه به ظاهر به يك جا منتهى شده است و هر دو دسته گفته‌اند در (حركت) وجود و عدم در آغوش هم قرار دارند مختلف است و از دو مبدأ كاملا مغاير سرچشمه مى‌گيرد.[6]


[1] - همان، ص 175.

[2] - همان، ص 176.

[3] - همان، ص 176

[4] - همان، ص 177.

[5] - نتيجه‌اى كه هگل از هم آغوشى وجود و عدم مى‌گيرد اين است كه اجتماع نقيضين ممتنع و محال نيست زيرا وجود و عدم كه نقيض هم هستند با هم تركيب شده و شدن يا( حركت) را به وجود مى‌آورند.

[6] - مجموعه آثار، ج 13، ص 171.

نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 271
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست