responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 270

منشأ حركت‌

به نظر هگل حركت ناشى از تضاد است. ناشى به معناى عليت را نمى‌گويد. او مى‌خواهد بگويد: حركت از تضاد استنتاج مى‌شود، نتيجه گيرى مى‌شود نه اينكه حركت معلول تضاد است. يعنى همين جورى كه در قضاياى رياضى از دو اصل يك نتيجه استنتاج مى‌كند، او به حسب حسابهاى خودش مى‌آيد حركت را از تضاد استنتاج مى‌كند.[1]

توجيه حركت‌

از نظر هگل حركت را با تضاد هستى و نيستى مى‌شود توجيه كرد، دليل اين موضوع هم اين است كه ذهن و عين يك چيز است، و اين هم استنتاج ذهن است.[2]

رابطه تضاد و حركت‌

از نظر هگل حركت از تضاد هستى و نيستى استنتاج مى‌شود، و لذا حركت منتج تضاد است. رابطه تضاد و حركت در فلسفه هگل به اين شكل است كه حركت منتج تضاد است.

حركت يك حقيقت استنتاج شده از تضاد ميان هستى و نيستى است، يعنى از اين متضادين و متناقضين حركت استنتاج مى‌شود. شما اگر بپرسيد كه آيا حركت در عالم عين، هم، از هستى و نيستى پيدا مى‌شود و متولد ميگردد؟ هگل پاسخ مى‌دهد كه متولد مى‌شود و معلول تضاد است يعنى چه؟

ما اصلًا ذهن و عين نداريم، قطعا در عالم عين هم همين نتيجه مى‌شود، چون اساسا عمل ذهن و عمل عين كاملا مسانخ يكديگرند واشتباه بزرگ هگل هم همين است كه عمل ذهن و عمل خارج را يك چيز مى‌بيند.[3]

سخن هگل در بوته نقد

1. مى‌دانيم كه اصل حركت يك اصل قديمى‌است و از مختصات اين منطق (ديالكتيك) نيست، يعنى كمتر فيلسوفى در عالم منكر حركت بوده است. در يونان قديم (هراكليت) فيلسوف معروف بدان شهرت دارد و اوست كه مطلب را به صورت اين تمثيل بيان كرده كه در


[1] - شرح مبسوط منظومه، ج 4، ص 280.

[2] - شناخت در قرآن، ص 171.

[3] - همان، ص 170.

نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 270
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست