نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 267
باشند و نطفه آنان با يكديگر تركيب شود تا
انسانى پديد آيد. اما آيا قانوناصيل عليت در اينجا حكمفرماست؟ يعنى آيا غير اين
محال است و نمىشود سلولى كه در رحم زن تكوين مىيابد، چنان استعدادى را دارا گردد
كه هم كار سلول زن را انجام دهد و هم كار سلول مرد را؟
عقل در اينجا نفى نمىكند. بلكه مىگويد: اما تا به حال اين طور
ديدهايم و با اين شكل يافتهايم، ولى ممكن است به شكل ديگرى كه ما هنوز به رازش
آگاه نشدهايم با (دميدن)، اوول زن استعداد اسپرم مرد را نيز پيدا كند و اگر چنين
شود، قانون عليت نقض نشده بلكه ناموس طبيعت نقض گرديده است. و اين است معناى
معجزه؛ يعنى معجزه خرق نواميس طبيعت است و با اين معنى، معجزه ممكن خواهد بود.
حال باز برمىگرديم به كلام هگل. اگر در دنيا شخصى مدعى پيغمبرى گردد
و بگويد معجزه من اين است كه مىتوانم مثلثى ترسيم كنم كه زوايايش 190 درجه باشد،
بلافاصله بايد او را تكذيب كرد. چون چنين عملى محال عقلى است و معجزه- طبق بيانات
گذشته- محال عقلى را ممكن نمىنمايد. و خود اين ادعا دليل بر كذب مدعاى اوست. و يا
اگر مدعى نبوت ادعا كند كه من مىتوانم كارى بدون علت انجام دهم باز دليل بر كذب
مدعاى اوست چون خلاف ضرورت عقل است. ولى اگر كسى مدعى گردد كه من مىتوانم خلاف
ناموس طبيعت كارى را انجام دهم، يعنى از همان قبيل كارهايى كه به قول هگل، ما هيچ
دليلى بر اعتبارش نداريم جز اينكه تا حالا اين طور ديدهايم، ما آن ادعا را قبول
مىكنيم.
و به تعبير ديگر قوانين عقلى مطلق است نه مشروط، يعنى (اگر) ندارد.
ولى قوانين طبيعى مشروط است. يعنى وقتى مىگوييم مجموع زواياى مثلث برابر با دو
قائمه است نمىشود گفت: اگر مانعى پيدا نشود.
ولى در قوانين طبيعى مىتوان گفت: قانون جاذبه اقتضا مىكند كه جسم
بزرگتر جسم كوچكتر را به طرف خود جذب كند، اگر مانعى جلوى آن را نگيرد! يعنى اگر
شما دستتان را جلوى آن قرار داديد و مانع افتادن سنگ شديد قانون جذب كار خود را
نمىكند.
خلاصه آنكه كشف علتهاى واقعى در قدرت بشر نيست و بر او مكتوم است و بشر
تنها به يك سلسله روابط مىتواند دسترسى يابد و خداست كه بر تمام علتها آگاه است.[1]