نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 262
در برابر خودش حيوانيتى قرار گرفته است و
بعد هم اين انسانيت وحيوانيت كه در خارج دو چيز هستند، ميانشان يك رابطهاى است يا
اصلًا يك چيز به تمام وجودش انسان و همان چيز به تمام وجودش حيوان است؟
در خارج، در شخص (الف)، انسانيت و حيوانيت از يكديگر تمايز ندارند،
(الف) به تمام وجودش انسان است و الف بتمام وجودش حيوان است، كثرتى نيست و وقتى كه
كثرتى نباشد، پس رابطه ضرورى به آن معنى آنچنان كه ميان دو شىء بر قرار مىشود-
وجود ندارد.
معناى اينكه انسان خارجى بالضروره حيوان است، اين است كه آن چيزى كه
در خارج انسان است، همان چيز در خارج حيوان است و نمىتواند حيوان نباشد، اين طور
نيست كه در خارج هم انسانى است و هم حيوانى، و يك رابطهاى بيايد و اين دو را در
خارج به يكديگر پيوند بزند. نتيجه اينكه اين مقدار فرق ميان عالم ذهن و عالم عين
وجود دارد.
مسائل و قضاياى ضرورى تماما اين چنين است، مثلا شما مىگوييد 5* 5
برابر 25 مىشود. ذهن 5* 5 را بالضروره يك چيز مىبيند 25 را چيز ديگر و مساوى
بودن را كه ميان اينها بر قرار مىكند چيز ديگرى مىبيند، اما در خارج اين چيزها
را نداريم، يعنى چنين كثرتى در عالم خارج نيست.
(شيخ بوعلى) در باب (برهان) اين مسائل را به نحو اعلى تشريح كرده
است، (كانت) آلمانى نيز اين قضايا را به (قضاياى تحليلى) اصطلاح كرده است.
در قضاياى تحليلى محمول از موضوع استنتاج مىشود، بدون آنكه محمول
معلول موضوع باشد، و دليل آن هم اين است كه موضوع و محمول اصلًا دو وجود ندارند كه
بين آنها رابطه علت و معلول بر قرار باشد، در اين نوع قضايا ذات موضوع براى
استنتاج محمول از موضوع كافى است، مثل جمله «انسان حيوان است».
در قضاياى تركيبى موضوع وجودى دارد و محمول وجودى و موضوع مىتواند
براى وجود محمول علت باشد، چون علت و معلول دو وجود دارند و وجود موضوع براى وجود
محمول علت است، معلولبودن و رابطه عليت و معلوليت فرع بر نوع اثنييت (دوگانگى)
است.
قدماى قبل از هگل اين دو تا را از هم تفكيك مىكردند و لهذا ما براى
اولين بار در پاورقىهاى اصول فلسفه ميان ضرورتهاى فلسفى و ضرورتهاى منطقى يك نحوه
خاص
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 262