نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 222
است كه اگر جراحاتى هم به بدنش وارد شود حس
نمىكند، ولى وقتى كه دعوا تمام مىشود و به حال عادى بر مىگردد تازه درد را
احساس مىكند. انسان در حالى كه گرم يك هيجانى هست غيبت مىكند، لذت مىبرد مثل
لذت آدم گرسنهاى كه به تعبير قرآن گوشت مرده برادرش را بخورد، اما همينكه اين
حالت رفع بشود، احساس مىكند كه از خودش تنفر پيدا كرده، دلش مىخواهد خودش از
خودش جدا بشود، خودش را ملامت و سرزنش مىكند.
امروز اين حالت را (عذاب وجدان) مىگويند. و اين حقيقتى است. اكثر
جانيهاى دنيا- ولو براى چند لحظه- عذاب وجدان را احساس مىكنند. اينكه نمىگويم
همه، چون من چنين آمارى ندارم، ولى غيرش را هم سراغ ندارم. اكثرا جانيهاى دنيا
معتاد به يك سلسله سرگرمىهاى خيلى شديدند، معتاد به يك سلسله مخدرها از قبيل
ترياك، هروئين، مسكرات و قمار، يا سرگرمىهاى بسيار شديد و منصرف كننده ديگر. اين
براى آن است كه مىخواهد از خودش فرار بكند. خودش اين را حس مىكند كه اگر خودش
باشد از خودش رنج مىبرد و گويى درونش پر از مار و عقرب است و دائما دارند او را
مىگزند. همان طور كه به شخصى كه از درد شديدى مىنالد مرفين تزريق مىكنند تا آن
درد را حس نكند، اين سرگرمىها و مخدرات و مسكرات و قمارها كه بيشتر در افراد
جنايت كار و فاسد العمل پيدا مىشود براى فرار از خود است. مىخواهد از خودش فرار
كند، و اين چه بدبختى است و چرا بايد انسان خودش را آنچنان بسازد كه نتواند با
خودش خلوت كند. برعكس، چرا اهل صلاح، اهل تقوا، اهل اخلاق، آنها كه هميشه نداى
وجدانشان را شنيده و اطاعت كردهاند، از هر چه كه آنها را از خودشان منصرف بكند
فرارى هستند، دلشان مىخواهد خودشان باشند و به خودشان فكر كنند. چون عالم درونشان
از عالم بيرون واقعا سالمتر است. آنكه عالم درونش مثل باغ وحشى است كه سبعها و
درندهها و گزندههايش را رها كرده باشند، از خودش فرار مىكند مىرود به طرف
مخدرات، ولى اين بر عكس است. ملاى رومى مىگويد:
يك
زمان تنها بمانى تو ز خلق
در
غم و انديشه مانى تا به حلق
خلاصه اينكه انسان نمىتواند با خودش خلوت بكند براى اين است كه خود
واقعيش را از دست داده است، وبه قول اينها براى اين است كه نمىتواند يك لحظه با
وجدان خودش بسر ببرد وجدان مىگويد: خاك تو آن سرت، چرا چنين كردى؟ مىبايست چنين
نمىكردى.
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 222