responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 221

مى‌دارد. مثلا عقل مى‌گويد امانت به خرج بده براى فلان مصلحت. يكجا آن مصلحت وجود ندارد، مى‌گويد نه، اينجا ديگر امانت به خرج نده. يا مى‌گويد راست بگو به خاطر فلان مصلحت. يكجا آن مصلحت از دست مى‌رود، مى‌گويد نه، اينجا ديگر راست نگو، اينجا جاى دروغ گفتن است.

كانت مى‌گويد: اينكه اخلاقيون گاهى اجازه مى‌دهند بر خلاف اصول اخلاقى رفتار بشود علتش اين است كه اينها نخواسته‌اند از وجدان الهام بگيرند، خواسته‌اند از عقل دستور بگيرند.

اين عقل است كه دنبال مصلحت مى‌رود، وجدان، اين حرفها سرش نمى‌شود، او مى‌گويد راست بگو، يك حكم مطلق و بلاشرط و بدون هيچ قيدى، به اثر و نتيجه اش كار ندارد.

مى‌گويد راست بگو ولو براى تو نتايج زيان آور داشته باشد، و دروغ نگو ولو منافع زيادى براى تو داشه باشد. او اساسا اين حرفها در كارش نيست، مى‌گويد مطلقا راست بگو و مطلقا دروغ نگو. گفت:

در اندرون من خسته دل ندانم كيست‌

كه من خموشم و او در فغان و در غوغاست‌

در اندورن ما خدا يك چنين قوه آمر و فرماندهى قرار داه با يك سلسله فرمانها و تكليفها، كه از درون ما به ما فرمان اخلاقى مى‌دهد. به عبارت ديگر، بشر (تكليف سر خود) به دنيا آمده. ديگران مى‌گويند انسان مستعدّ تكليف به دنيا آمده، قابل براى اينكه بعدها مكلف بشود به دنيا آمده است، كانت مى‌گويد اصلًا بشر مكلف به دنيا آمده، تكليفهايش همراه خودش هست. (البته مقصود تكليفهاى غيروجدانى نيست، او فقط تكليفهاى اخلافى را مى‌گويد).

انسان (تكليف سرخود) به دنيا آمده است يعنى پاره‌اى از تكليفها در درون خودش گذاشته شده، نيرويى در درون خودش هست كه آن فرمانها را مرتب به او مى‌دهد.[1]

عذاب وجدان‌

كانت مى‌گويد: آيا هرگز تلخى پشيمانى را چشيده‌ايد؟ هيچ كس نيست كه يك كار غير اخلاقى كرده باشد و بعد خودش تلخى آن كار را نچشيده باشد. آدم غيبت مى‌كند و در حاليكه غيبت مى‌كند گرم است، مثل آن آدمى‌كه دعوا مى‌كند و در حال دعوا آن چنان گرم‌


[1] - همان، صص 64- 67

نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 221
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست