نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 180
ندارد، همچنان كه ادله ماديون نيز چنين است.
او معتقد است ايمان، امرى قلبى است و از نظر عقلانى اگر بنا شود برهان نظم ملاك
قرار گيرد، همين قدر مىتوان گفت كه: «نظم مشهود در طبيعت اگر دليل كافى نيست
لااقل قرينه است بر اينكه علت يا علل نظم در جهان احتمالا شباهتى به عقل و خرد
انسانى دارد. اما وراى اين، ما راهى براى بسط و تعميم اين دليل به منظور اثبات
خصوصيات اين علت يا اين علل نداريم».[1]
هيوم شخصا از نظر فلسفى، شكّاك و «لاادرى» است، ولى اصرار دارد كه
ثابت كند برهان نظم، ناتمام بلكه مخدوش است. مىگويند: «هيوم در تمام عمر خويش با
بحث درباره ارزش و اعتبار ادلّه گوناگونى كه مفاد آنها اثبات هستى يك موجود الهى
است، سر و كار داشت ...
هيوم در آثار متنوّع خود استدلالى را كه بعضى از فيلسوفان دينى به
كار برده بودند مورد انتقاد شديد قرار داد. و اين امر شايد به علّت شيوع و رواج
برهان نظم در آن ايّام بوده است. وى دراينباره در حدود بيست و پنج سال متناوبا
كار كرد و كتاب مشهور خود محاورات درباره دين طبيعى را به انجام رسانيد.»[2]
برهان نظم از زبان كلئانتس
«به اطراف جهان بنگريد، در كل و هر جز آن نظاره كنيد، خواهيد يافت كه
جهان چيزى جز يك ماشين عظيم نيست كه به يك عده نامتناهى ماشينهاىكوچكتر تقسيم
شده و باز هم قبول تقسيم مىكند تا حدى كه حواس و قواى انسانى ديگر نتواند پى جويى
و تعيين كند. تمام اين ماشينهاى گوناگون و حتى كوچكترين اجزاى آن با چنان دقتى
با يكديگر متعادل و هماهنگ است كه تحسين و شگفت همه آدميان را كه درباره آنها
مىانديشند، برمىانگيزند و آنان را شيفته و مجذوب مىسازد. سازگارى شگفت انگيز
وسايل نسبت به غايات در سراسر طبيعت دقيقا- هر چند خيلى عظيمتر به محصولات و
اختراعات انسانى و فراوردههاى طرح و فكر و هوش و خرد انسانى شباهت دارد. بنابراين
از شباهت ميان آثار طبيعى و مصنوعات انسانى، ما از راه قياس به شباهت ميان علل
آنها حكم مىكنيم و سازنده طبيعت را نظير روح