نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 179
(غير اين را قبول ندارم) آن وقت آيا با اين
سرمايه كم علم و معرفتى به دست مىآيد؟ حتى آنهائى كه خودت به عنوان علم و معرفت
مىشناسى و قبول دارى آيا همانها با اين سرمايهها درست شده است؟ نه، خيلى چيزهاى
ديگر هم هست كه خودت آنها را با آنچه قبول دارى مخلوط كردهاى و متوجه نشدهاى در
صورتى كه آنها از امور محسوس نيستند. اگر كسى اين مقدار را بگويد (و هيچ امر غير
محسوس را نپذيرد) ديگر به هيچ چيزى، هيچ اصلى، هيچ عليتى، هيچ ضرورتى نمىتواند
قائل باشد.[1]
برهان نظم
سادهترين و عمومىترين برهانى كه بر وجود خداوند اقامه مىشود،
برهان نظم است.
قرآن كريم موجودات جهان را به عنوان (آيات) يعنى علائم و نشانههايى
از خداوند ياد مىكند. معمولا چنين گفته مىشود كه نظم و سازمان اشيا دليل بر اين
است كه نيروى نظم دهندهاى در كار است. گفته مىشود اين برهان بر خلاف ساير براهين
از قبيل برهان محرك اول و برهان وجوب و امكان و برهان حدوث و قدم و برهان صديقين-
كه ماهيت فلسفى و كلامى و عقلانى محض دارند- يك برهان طبيعى و تجربى است و ماهيت
تجربى دارد، نظير ساير براهين و استدلالاتى كه محصول تجربه بشر است.
در غرب ديويد هيوم فيلسوف انگليسى قرن هجدهم بر اين برهان خدشههايى
وارد كرده و از آن هنگام تاكنون بسيارى از غربيها را عقيده بر آن است كه برهان
نظم- كه بزرگترين تكيهگاه الهيّون است- از اعتبار افتاده است. بى اعتبار شدن
ادلّه اثبات خدا، خصوصا دليل نظم، يكى از علل گرايش به ماديگرى در جهان غرب است.
اينك به بررسى خدشههاى جناب هيوم مىپردازيم.
هيوم كتابى تاليف كرده به نام محاورات درباره دين طبيعى. در آن كتاب،
شخصى فرضى به نام (كلئانتس) از برهان نظم دفاع مىكند و شخص فرضى ديگرى به نام
فيلون بر آن خدشه وارد مىسازد و به اين ترتيبت ميان اين دو نفر محاوره صورت
مىگيرد. البته هيوم شخصا ماترياليست نيست. او مىكوشد ثابت كند كه ادلهاى كه
الهيون اقامه كردهاند، استحكام علمى