نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 175
به هر حال اين يك حرفى است كه گفتهاند كه
ضرورتى ندارد كه ما در ردّ اين مطلب و بر خلاف اين نظريه برهانى اقامه بكنيم، بلكه
بايد ببينيم ادلّه آنها و در واقع شبهات آنها چيست و شبهات اينها را رفع بكنيم.
همان كافى است، يعنى ديگر نيازى نيست به اينكه بخواهيم يك برهان جديدى اقامه
بكنيم، و بلكه به قول حاجى اصلًا مطلب بديهى است و اين از قبيل شبه در مورد
بديهيات است كه وظيفه ما فقط رفع شبه است نه اينكه يك دليل و برهانى هم بر اصل
مطلب و بر خلاف مدّعاى آنها اقامه بكنيم.[1]
استنباط يا حركت عمقى ذهن
علاوه بر اينكه گفتيم ذهن قادر است تئورى بسازد و آن را تعميم بدهد،
مطلبديگرى هست و آن اين است كه فعاليت ذهن در تصديقهاى خودش به همين مقدار كه
گفتيم محدود نمىشود. يعنى شناختهاىانسان محدود به اينحد نيست كه مثلا يك تئورى
بسازد- تئورىاش هر چه مىخواهد باشد- و بعد هم آن را تعميم بدهد (به همين شكلى كه
گفتيم). بلكه ذهن يك نوع كار ديگر هم دارد كه آن نوع كار ديگر را مىتوان
(استنباط) ناميد (كه در اين حدود اصطلاحى است كه راسل هم دارد) و مىتوان آن را يك
نوع حركت عمقى براى ذهن ناميد.
ما وقتى كه معارف شناختهاى خودمان را خوب بررسى مىكنيم مىبينيم
عليرغم آنچه كه در ابتدا خيال مىكنيم و بسيارى از چيزها را معقول اولى خودمان
مىدانيم (و به اين معنا معقول اولى مىدانيم كه خيال مىكنيم اينها ديگر بدون
واسطه وارد ذهن ما شدهاند). اتفاقا همينها يك سلسله امور استنباطى است، يعنى
امورى است كه ما آنها را از امورى كه در ذهنمان آمده است استنباط كردهايم.[2]
- به طور مثال- ما اول قبول مىكنيم كه ماده براى معقول اولى است،
يعنى مستقيما از وجودش آگاه هستيم، ولى اگر آگاهىهاى خودمان را بشكافيم مىبينيم
هيچ كدام از اين آگاهىهاى ما آگاهى مستقيم از خود ماده نيست.
رنگ ماده را مىبينيم، رنگ ماده خود ماده[3]
نيست. حجم ماده را مىبينيم، حجم ماده