responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 174

يعنى صورتهاى اوليه بعد از آنكه وارد ذهن مى‌شوند در مرحله ديگر ذهن يك معانى ديگر از اينها انتزاع مى‌كند و مى‌گيرد و مى‌سازد كه اين معانى ديگر يك نوع انطباق غير مستقيم دارد بر همان خارج و لهذا شناختمان در عين حال جهل نمى‌شود. ولى اكثر افراد توقع و انتظارشان از ذهن اين است كه هر چه را كه ذهن تصور مى‌كند بايد يك ما بازاء مستقيمى در عالم داشته باشد. از اين جهت است كه اگر ما واقعا همين جور كه اينها فكر مى‌كنند فكر بكنيم بايد به اينها حق بدهيم. ما بعد به شبهات اينها كه مى‌رسيم مى‌بينيم حرف‌هايى زده‌اند كه روح آن حرف ها و استدلالهايشان و لااقل روح بعضى از استدلالهايشان همين است كه ما يك سلسله قضاياى صادقى داريم كه اين قضاياى صادق با موجود بودن موضوع جور در نمى‌آيد ولى از طرفى بلا موضوع هم كه نمى‌شود، پس اين موضوع در عين اينكه در عالم اعيان وجود ندارد بايد يك چيزى باشد، يعنى به اصطلاح پوچ محض هم نيست. مثلا يكى از شبهاتشان اين است كه مى‌گويند ما قضاياى بسيارى داريم كه موضوع اين قضايا معدومات است. شما از معدودم‌ها خبر مى‌دهيد، لااقل معدومات در حال، ولى شما در حال از آنها خبر مى‌دهيد، مثلا امروز ما مى‌توانيم درباره روز اول فروردين سال آينده يك خبر صادق بدهيم و بگوييم: روز اول فروردين سال آينده چنين خواهد شد. مى‌گويند آيا شما خبر داده‌ايد از اين معدوم يا خبر نداده‌ايد؟ مى‌گوييم خبر داده‌ايم، مى‌گويند پس اين معدوم لاشى‌ء نيست. زيرا به طور قطع از لاشى‌ء نمى‌شود خبر داد. لاشى‌ء مطلق صلاحيت مخبر عنه واقع شدن هم ندارد. ديگران مى‌گفتند المعدوم لايخبرعنه، اينها مى‌گويند اين حرف دروغ است كه المعدوم لايخبر عنه زيرا از معدومات مى‌شود خبر داد بايد بگوييم ان لّا شئىُ المطلق لايخبرُعنه.

پس معدوماتى كه ما از احوال آنها خبر مى‌دهيم در عين اينكه موجود نيستند ولى يك شئييتى دارند. شبهات ديگرشان نيز از همين قبيل است.

به هر حال غرض اين جهت است كه وقتى ما وارد شبهات اينها مى‌شويم مى‌بينيم كه اينها همان مسائل مربوط به اعتبارات ذهن را درست نشناخته‌اند و فرق ميان امر انتزاعى و امر غير انتزاعى را درست تشخيص نداده‌اند و خيال كرده‌اند هر مفهومى را كه در ذهن مى‌آيد مثل همان معقولات اولى بايد يك ما بازائى در خارج داشته باشد، مثل صورت آيينه كه اين صورت كه در اينجا هست يك مابازائى هم مطابق خودش بايد وجود داشته باشد.

نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 174
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست