responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 167

كنى خودت را درك كرده‌اى، آن وقت چطور مى‌خواهى از فكر پى به وجود خودت ببرى؟

فكر شخصى را كه مى‌گويى (فكر مى‌كنم) آن وقت درك مى‌كنى كه خود آن (م) (مى‌كنم) (يعنى من) را قبلا درك كرده باشى.

بعد دكارت اين را پايه حرف‌هاى ديگرى قرار داده است و آمده روى تصوراتش، كه اين تصوراتى كه در ذهن من وجود پيدا كرده، از كجا آمده است؟ اين تصورات را خودم ايجاد كرده‌ام؟ چيز ديگرى ايجاد كرده است؟ تا مى‌رسد به همين تصور نامتناهى. مى‌گويد يك تصور در ذهن من وجود دارد و آن تصور خداست. تصور خدا خيلى تصور بزرگى است، اين را حتما خود من به وجود نياورده‌ام، چون من ناقصم و از ناقص كامل زاده نمى‌شود. اين تصور مثل كلاهى است كه مى‌گوييم براى سر من گشاد است، من كوچك‌تر از آن هستم كه خودم اين تصور را در خودم به وجود آورده باشم و هر چيزى كه مثل من است كوچك‌تر از آن است كه اين تصور را به وجود آورده باشد. چون من تصور (نامتناهى) دارم، مبدأ تصور نامتناهى بايد نامتناهى باشد. حالا عبارت دكارت را برايتان مى‌خوانم:

«باقى مى‌ماند يك امر و آن تصورى است كه از خداوند در ذهن دارم، يعنى ذات نامتناهى و جاويد بى تغيير مستقل و همه دان و همه توان كه خود من و هر چيز ديگرى كه موجود باشد معلول و مخلوق اوست. اين تصور را حق اين است كه نمى‌توانم از خود ناشى بدانم، زيرا من وجود محدود و متناهى هستم، پس نمى‌توانم تصور ذات نامحدود و نامتناهى را ايجاد كنم، زيرا كه حقيقت ذات نامتناهى قوى‌تر از حقيقت ذات محدود است و ناچار بايد تصور ذات نامتناهى در ذهن من از وجود نامتناهى ايجاد شده باشد.»

اين هم جواب خيلى واضحى دارد و آن اين است كه تصور شى‌ء و حقيقت شى‌ء دو امر جداست. ذات نامتناهى از من بزرگ‌تر است. البته اگر ذات نامتناهى در ذهن من مى‌بود، مى‌گفتم اين را من ايجاد نكرده‌ام، من كوچك‌ترم از اينكه او را ايجاد كنم (يعنى معلول نمى‌تواند از علت خودش كامل الوجودتر باشد و علت نمى‌تواند از معلول خودش ضعيف‌تر باشد)، اما من تصور ذات نامتناهى را مى‌كنم. آيا نفس اين تصور ذهنى از من كامل‌تر است؟

نه، تصور شى‌ء غير از حقيقت شى‌ء است، مثل اين است كه بگوييد من آتش را تصور مى‌كنم، بعد ما بخواهيم تمام خواص آتشى را كه در خارج وجود دارد روى اين آتش ذهنى بياوريم،

نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 167
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست