نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 156
لغزشهاى عقل نظرى
منطقى را كه دكارت براى خود وضع كرد بيشتر بدين منظور بود كه فكر در
مواد و مصالح اشتباه نكند. او گفت: اكثر مردم اين اشتباه را مىكنند كه مىگويند:
مواد و مصالحى كه براى استدلال اخذ مىشود، بايد بديهى اولى يعنى يقينى باشد و اگر
نظرى است با بديهيات اوليه ثابت شده و به حديقين رسيده باشد و ساير امور نيز محسوس
باشد ولى به هر حال ماده فكر يقينى باشد، كه اگر انسان در اين روز روشن شك مىكند
در آن ماده شك نكند.
دكارت اضافه مىكند: انسان در عمل دچار اين غفلت مىشود كه چيزى كه
برايش ظنى است، به جاى يقين مىگيرد. اگر انسان ظنيات را به جاى يقينيات به كار
بندد، از نظر ماده هم اشتباه نمىكند. همان طور كه وقتى امرى براى انسان يقينى
باشد و در هزار احتمال هم يك احتمال خلاف ندهد، آن وقت هرگز اشتباه نمىكند و اين
مطلب عميقى است كه: ذهن بالذات اشتباه نمىكند، بلكه بد به كاربردن ذهن موجب
اشتباه مىشود و اين يك مساله بسيار عالى است كه ذهن به خودى خود اشتباه نمىكند،
و آنچه سبب اشتباه مىشود، نوع به كار بردن و بد به كار بردن ذهن است. دكارت مدعى
شد كه علت اين همه اشتباه فيلسوفان اين بوده است كه براى آنها مسائل به صورت امور
ظنى بوده است، ولى يك ذهن قوى قوى و به قول طلبهها متداخل هرگز اشتباه نمىكند.
دكارت فكر نكرده است كه ذهن قوى هم يقين نيست. ذهن هيچ وقت به ما اطمينان نداده
است كه اگر ظن قوى و اطمينان پيدا كرديد اشتباه نمىكنيد، تنها يقين است كه انسان
را حفظ مىكند و اكثر اشتباهات از ظن پيدا شدهاست.[1]
او مىگويد پس از اين هيچ مطلبى را قبول نمىكنم مگر اينكه قبلا
وارسى و بررسى نمايم و اگر در صد احتمال، يك احتمال خلاف وجود داشت از آن استفاده
نمىكنم و آن را كنار مىگذارم، معناى صحيح يقين هم همين است.[2]
نقش شك در فلسفه دكارت
دكارت دانشمند شهير فرانسوى وقتى كه خواست تحولى در فلسفه تعقلى
ايجاد كند و