نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 153
ذهنش مملوّ از خرافات و اشتباهات باشد ولى
همان خرافات و اشتباهات، او را به نتيجه عملى برساند، ترجيح دارد بر اينكه ذهنش پر
از حقايق باشد ولى اين حقايق در عمل نتيجه ندهد. اين بود كه به ارزش عملى علوم
چسبيدند نه به ارزش نظرى آن.
ممكن است افرادى امروز حرفشان اين باشد: ما در مكتبهاى فلسفى هم به
حقيقى بودن و درستى و نادرستى كارى نداريم، ما مقاصد و اهدافى داريم، مىخواهيم به
هدفهاى خودمان برسيم، هر وسيلهاى كه ما را به هدفمان برساند آن را اختيار
مىكنيم، مىخواهد درست باشد يا نادرست، حق باشد يا ناحق، حقيقت باشد يا خطا.
اين را در زبان روشنفكرى به اين شكل پياده مىكنند، مىگويند: يك
روشنفكر در جامعه خودش چه وظيفهاى دارد؟ مىگويند وظيفهاش اين است كه جامعه خودش
را نجات دهد، اگر دچار استعمار است از استعماررهايى بخشد، از ظلم نجات دهد.
اين روشنفكر ممكناست دو راه در نظر بگيرد. يك راه ايناستكه اول
كوشش كند افكار جامعهاش را اصلاح كند.[1]
(مثلا اينطور بگويد): اى مردم! شما درباره فلان موضوع چنين عقيده داريد، اعتقاد
داريد (چشم زخم) هم يك چيزى در دنياست، من مىخواهم براى شما ثابت كنم كه چشمزخم
بىمعنى است، شما به فالبد و فالنيك معتقديد، من مىخواهم ثابت كنم كه فال نيك و
فال بدى وجود ندارد. مىگويد: من بايد ذهن جامعه خودم را از افكار باطل، از افكارى
كه روشنفكرى اجازه نمىدهد پاك كنم، آنگاه آنچه به نظر خودم حقيقت مىآيد به آنها
بگويم و بعد براى نجات اينها از ظلم و استعمار و استثمار شروع به كار كنم.
مىگويند اين روشنفكر هيچ وقت موفق نمىشود. آقاى روشنفكر! تو مىخواهى جامعهات
را نجات دهى، تو مىخواهى شكمهاى گرسنه را سير كنى، تو مىخواهى تبعيض را در ميان
جامعه از بين ببرى، مىخواهى درباره اينكه مال و ثروت و همه چيز جامعه را يك عده
از خارج آمدهاند و مىبرند چارهجويى كنى، چه كار دارى كه افكار اينها درست است
يا نادرست؟ بسا هست از همين افكار نادرست اينها مىتوانى براى هدف و مقصد خودت
استفاده كنى. چه بسا بتوانى با تكيه بر همين افكار خرافى، نيرويى قوى به وجود آورى
و با آن با استعمار و ظلم مبارزه كنى.
[1] - فرض بر اين است كه جامعهاش يك جامعه عقب مانده
است، يك جامعه خرافى، يك جامعهاى است كه گرفتار انواع افكار و انديشهها و
عادتهاى غلط است.
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 153