responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 152

(وقتى كاملا در آن جهت استفاده شد) آن وقت در خدمت كارهاى ديگر بشر قرار مى‌گيرد، يعنى اول در خدمت زور قرار مى‌گيرد، مگر اينكه اكتشافى باشدكه به درد زور نخورد، احيانا در ابتدا اكتشاف را بروزنمى‌دهند و تا وقتى لازم باشد، اين سر را حفظ مى‌كنند براى اينكه (زور) به آن احتياج دارد. راهى كه بيكن طى كرد خواه ناخواه به آنچه كه ماكياول و مخصوصا نيچه گفته است، منتهى مى‌شود.[1]

جريان عمل‌گرايى و فايده‌گرايى‌

جريانى از سه چهار قرن پيش به وجود آمد كه ما بايد ماهيت آن را بشناسيم واشتباه نكنيم.

از قرن شانزدهم بعضى از دانشمندان يك جريان عمل‌گرايى و فايده‌گرايى را در دنيا به وجود آوردند كه شايد بشود پايه گذار آن را فرانسيس بيكن دانست. عده‌اى آمدند گفتند: ما چرا وقت خودمان را صرف اين قضايا كنيم كه آيا شناخت ما حقيقى است يا غير حقيقى؟ (اين همان علم براى علم است). علم، ارزش ذاتى كه براى انسان ندارد، ابزارى است در دست انسان، وسيله‌اى است براى كسب نيرو. فرانسيس بيكن از علم تعبيرى از نوع قدرت كرد، يعنى علم را وارد مقوله قدرت كرد، گفت: چرا علماى گذشته اين همه براى شناخت ارزش قائل هستند و كوشش مى‌كنند.

كه دركشان از عالم واقع درك حقيقى باشد؟ من نمى‌خواهم درك من درك حقيقى باشد مى‌خواهد باشد مى‌خواهد نباشد- براى انسان علم يك ابزار بيشتر نيست كه به او قدرت مى‌دهد. علم براى انسان مثل دندان است براى شير، مثل خرطوم است براى فيل و مثل شاخ است براى گاو. من مى‌خواهم از علم در زندگى و عمل بهره ببرم. اگر فرضيه‌اى صددرصد غلط باشد ولى در زندگى براى من نتيجه بدهد، آن را ترجيح مى‌دهم بر فرضيه‌اى كه صددرصد درست و در عمل براى من نتيجه ندهد. اينها نگفتند عمل معيار شناخت است، گفتند اصلًا ما به شناخت كارى نداريم. اى بشر! تو چرا اين قدر وسوسه اين را پيدا كرده‌اى كه من مى‌خواهم اشتباه نكنم، مى‌خواهم جهان را آنچنان كه هست بشناسم و مى‌خواهم انديشه باطل و خلاف در ذهنم راه پيدا نكند؟ اين وسواس چيست كه پيدا كرده‌اى؟ اگر انسان تمام‌


[1] - انسان كامل، صص 249- 253.

نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 152
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست