نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 135
تغيير و ثبات
در فلسفه ارسطو در اينكه همه اجزاء طبيعت تغيير مىپذيرد بحثى نيست.
سخن در اين است كه چه تغييراتى تدريجى و زمانى است و چه تغييراتى دفعى و آنى.
تغييرات تدريجى در اين فلسفه به نام (حركت) ناميده مىشود و تغييرات دفعى به نام
(كون و فساد)، يعنى به وجود آمدن دفعى به نام (كون) خوانده مىشود و فانى شدن دفعى
به نام (فساد)، و چون از نظر ارسطو و پيروان او تغييرات اساسى جهان مخصوصا تغييراتى
كه در جوهرها رخ مىدهد- همه دفعى است، اين جهان را (جهان كون و فساد) مىخواندند.
آنجا كه تغييرات، دفعى است، يعنى صرفا در يك لحظه صورت مىگيرد، در
غير آن لحظه ثبات برقرار است. پس اگر تغييرات را دفعى بدانيم، نظر به اينكه آن
تغييرات در يك آن صورت مىگيرد و در غير آن «آن» يعنى در زمان ثابتاند، چنين
متغيراتى متغير نسبى و ثابت نسبى مىباشند. پس اگر تغيير به نحو حركت باشد، تغيير
مطلق است و اگر تغيير به نحو كون و فساد و به نحو آنى باشد، تغيير نسبى است. پس،
از نظر ارسطوئيان اگر چه شىء ثابت يكنواخت مطلق در طبيعت وجود ندارد (برخلاف نظر
ذيمقراطيسيان) بلكه همه چيز متغير است، اما نظر به اينكه عمده در طبيعت، جوهرها
هستند و جوهرها تغييراتشان دفعى است، پس جهان ثبات نسبى و تغيير نسبى دارد و ثبات
بيش از تغيير بر جهان حاكم است.
ارسطو و ارسطوئيان- چنانكه مىدانيم- اشيا را به نحو خاصى دستهبندى
كردهاند و مجموعا اشيا را داخل- يا تحت- ده جنس اصلى كه آنها را مقوله مىنامند
دانستهاند به اين ترتيب، مقوله جوهر، مقوله كم، مقوله كيف، مقوله ايَن، مقوله
وضع، مقوله متى، مقوله اضافه، مقوله جده، مقوله فعل، مقوله انفعال.
به عقيده ارسطوئيان حركت تنها در مقوله كمّ و كيف و أين واقع مىشود،
در ساير مقولات حركت صورت نمىگيرد. تغييرات ساير مقولات همه دفعى است و به عبارتى
ساير مقولات از ثبات نسبى برخوردارند، و سه مقولهاى هم كه حركت در آنها وقوع
مىيابد، نظر به اينكه خود حركت دائم نيست، گاه هست و گاه نيست، بر آن سه مقوله
نيز ثبات نسبى حكمفرماست.
پس در فلسفه ارسطو ثبات بيش از تغيير و يكنواختى بيش از دگرگونى به
چشم مىخورد.[1]
[1] - همان، ج 5، صص 170 و 171 و ج 13، صص 186 و 187.
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 135