نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 133
نيروها طبيعى باشند- كه واقعا هم چنين است
زيرا ثابت شده كه محال است حركات ظاهرى اين عالم مستقيما از ماوراى طبيعت نشأت
مىگيرند- به حكم اينكه قواى طبيعى بايد متغير باشند پس خود نيازمند به نيروهاى
ديگرى هستند كه در خود اينها حركت و تغيير ايجاد كند، و باز نقل كلام مىشود به
قوايى كه مبدأ تغيير در قوا هستند و بالاخره در نهايت امر بايد معتقد شويم كه
همواره در بن و ريشه عالم، قوه و يا قواى ثابت و ماوراء الطبيعى كه همه حركات از
آنجا ناشى مىشود وجود دارد، و اين همان برهان محرك اول ارسطويى است.[1]
اگر كسى در يكى از اين مقدمات خدشه كند، مثلا منكر وجود حركت گردد
(مانند زنون اليائى و بعضى از متكلمين اسلامى و بعضى از متفلسفين جديد) و يا اينكه
حركت را نيازمند به قوه محركه نداند (مانند طرفداران قانون جبر در حركت كه مدعى
هستند كه خود حركت محتاج به علت نيست، بلكه تغيير حركت محتاج به علت است) و يا
منكر ملازم بودن جسم و جسمانى با حركت گردد (ماند بوعلى سينا كه منكر حركت طبايع
جوهريّه جسمانيّه است) و يا منكر امتناع تسلسل علل گردد (مانند بسيارى از حكماى
جديد از قبيل كانت كه مساله امتناع تسلسل علل را مشكوك تلقى كردهاند)، برهان
منسوب به ارسطو مبنى بر اثبات محرك اول مخدوش خواهد بود. اين نكته ناگفته نماند كه
مقصود ارسطو از محرك اول موجودى ثابت و غير ممكن التحرك و مجرد از جسمانيت است.
نكته ديگر اينكه اين برهان نوعى برهان خلف است مثل همه براهينى كه در آنها امتناع
تسلسل به كار مىرود.[2]
تقسيم حركات به قسرى و طبعى
شيخالرئيس مطلبى دارد، در مورد تقسيم حركات به حركات طبيعى و ارادى،
و تقسيم حركات طبيعى به طبعى و قسرى. در مورد حركت ارادى، اصطلاح نيست كه آن را به
قسرى و غير قسرى تقسيم كنند ولى در همان جا هم تقسيم قسرى و غير قسرى مىآيد، اگر
بخواهند تقسيم كنند تقسيم غلطى نيست.
طبيعّيون مطلبى در باب حركات صادر كردند به اين صورت كه حركت ارادى
حركتى
[1] - اين برهان به تفصيل در درسهاى اسفار استاد شهيد
در حوزه علميّه قم كه به صورت كتاب حركت و زمان منتشر شده تقرير گرديده است.