نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 128
در اين زمينه گفته چندان مبسوط و روشن نبوده
است، شرح و بسطها از طرف شارحان- خصوصا شارحان اسكندرانى و بالاخص دو حكيم
اسكندرانى معروف: (ثامسطيوس) و (اسكندر افريدوسى)- است. مسلمين با انديشههاى اين
دو شارح، خصوصا در مسائل عقل و معقول، آشنا بودهاند و از آنها ياد كردهاند.
انديشه ارسطويى در باب عقل بالقوه و عقل بالفعل در مقابل دو انديشه
ديگر است: يكى انديشه معروف افلاطونى كه مدعى است نفس در عالمى قبل از اين عالم كه
عالم (مثل) است بوده و در آنجا به حقايق آگاه شده، آنچه اكنون مانع توجه نفس به
معلومات خويش است حجاب بدن است، بدن مانع توجه نفس به معلومات خويش است كه بالفعل
برايش حاصل است، و هر علم جديد كه براى نفس حاصل مىشود جديد نيست بلكه تذكر و
يادآورى چيزى است كه قبلا مىدانسته است.
نظريه عقل بالقوه، نقطه مقابل اين انديشه افلاطونى است. طبق اين
نظريه نفس حادث است با حدوث بدن، نفس قبلا در عالمى ديگر نبوده كه به حقايق آگاه
شود، هر حقيقتى كه نفس به آن آگاه مىشود در همين عالم است، از اين رو نفس در آغاز
هيچ نمىداند و فقط استعداد تعقل اشيا را دارد، تكرر عملى حواس تدريجا قوه عاقله
را كه در حد بالقوه است به فعليت مىرساند. عليهذا بدن حجاب نفس است براى كسب
معلومات و معقولات، زيرا آغاز ادراكات نفس از راه حواس است و حواس وسائل بدنى نفس
مىباشند. انديشه ديگرى كه نقطه مقابل انديشه ارسطويى است اين است كه تعقل جز
انفعال بدن يا نفس نيست، هيچ فرقى نيست ميان اينكه انسان چيزى را تعقل كند يا
اينكه روى صفحه كاغذ يا ديوار نقشى رسم شود، همان طور هنگامى كه بر ديوار نقشى رسم
مىكنيم و يا بر صفحه كاغذ خطى مىنگاريم، در ديوار يا كاغذ تحولى رخ نداده است،
يعنى چنين نيست كه ديوار يا كاغذ چيزى بود و چيز ديگرى شد، به عبارت ديگر تحولى در
درون ديوار يا كاغذ رخ نداده بلكه فقط نقشى عاريتى پذيرفت، هنگامى هم كه تعقل
مىكنيم تنها چيزى كه رخ مىدهد اين است كه در مغز ما و يا در نفس ما نقشى و رسمى
پديد مىآيد.
ولى طبق انديشه ارسطويى، حالت نفس آنگاه كه تعقل مىكند حالت يك سيبى
است كه قرمز يا شيرين مىگردد، يعنى همان طورى كه سيب از درون خود حالتى پيدا
مىكند كه
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 128