نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 126
راه حصول معرفت
اساس نظريه ارسطو در باب علم و معرفت بر اين است كه روح در ابتدا در
حد قوه و استعداد محض است و بالفعل واجد هيچ معلوم و معقولى نيست، تمام معقولات و
معلومات به تدريج در همين جهان برايش حاصل مىشود.
بعد از ارسطو پيروان مكتب وى عقل را از لحاظ طى مراحل مختلف و درجاتى
كه در همين جهان در راه تحصيل معرفت مىپيمايد به درجاتى تقسيم كردهاند از اين
قبيل: عقل بالقوه، عقل بالملكه، عقل بالمستفاد (با اختلاف بيانهايى كه در تقرير
اين مراتب هست). گويند اول كسى كه اين طبقهبندى را مطابق مسلك ارسطو بيان كرده
است اسكندر افريدوسى از حكماى اسكندريه است.
مطابق نظريه ارسطو ادراك جزئيات، مقدّم است بر ادراك كليات، يعنى ذهن
ابتدا به درك جزئيات نائل مىشود، سپس به وسيله قوه عاقله به تجريد و تعميم
مىپردازد و معانى كليه را انتزاع مىكند. نظريه ارسطو در باب حصول معرفت، شامل دو
قسمت اصلى زير است:
1. ذهن در ابتدا واجد هيچ معلوم و معقولى نيست، تمام ادراكات و
تصورات جزئى و كلى در همين جهان براى نفس حاصل مىشود.
2. ادراكات جزئى مقدم است بر ادراكات كلى.
ولى در عين حال سندى در دست نيست كه آيا ارسطو قسمت دوم نظريه خويش
را درباره جميع معلومات و معقولات داشته، يعنى حتى آن قسمت از تصورات عقلى را كه
در منطق خويش آنها را (بديهيات اوليه) خوانده از همين قبيل مىدانسته است و عقيده
داشته كه بديهيات اوليه عقليه نيز مسبوق به ادراكات جزئيه حسيه است، و يا آنكه
عقيده را در خصوص ماديات و كلياتى كه منطبق به افراد مادى هستند داشته و اما
بديهيات اوليه را معتقد بوده كه به تدريج خودبخود و بدون وساطت و دخالت ادراكات
جزئى حسى براى عقل حاصل مىشود يعنى معتقد بوده كه عقل اين تصورات را از پيش خود
ابداع مىنمايد؟ و بالاخره اين قسمت مهم در نظريه ارسطو تاريك است و روشن نيست و
همين تاريكى موجب شده كه دانشمندان متحير شوند و نظريه ارسطو در باب عقل و حس را
مختلف تقرير كنند، بعضى او را حسى بدانند و بعضى عقلى و بعضى او را در اين مساله
متهم به تذبذب كنند.
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 126