نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 120
معيّنى باشد در حالى كه در اينجا نمىتوانيم
اندازه و نسبتى را تعيين كنيم، مثل نيروى برق كه بشر نمىتواند آن را تعريف كند
اما شك ندارد كه وجود دارد زيبايى هم اين چنين است گر چه نمىتوانيم آن را تعريف
كنيم اما شك هم نداريم كه وجود دارد.[1]
تساوى زن و مرد
افلاطون با كمال صراحت مدعى است كه زنان و مردان داراى استعدادهاى
مشابهى هستند و زنان مىتوانند همان وظائفى را عهدهدار شوند كه مردان عهدهدار
مىشوند و از همان حقوقى بهرهمند گردند كه مردان بهرهمند مىگردند.
هسته تمام افكار جديدى كه در قرن بيستم در مورد زن پيدا شده و حتى آن
قسمت از افكار كه از نظر مردم قرن بيستم نيز افراطى و غير قابل قبول به نظر
مىرسد، در افكار افلاطون پيدا مىشود. و به همين جهت موجب اعجاب ناظران نسبت به
اين مرد كه پدر فلسفه ناميده مىشود گرديده است. افلاطون در رساله جمهوريت كتاب
پنجم حتى درباره اشتراكيت زن و مرد، درباره اصلاح نژاد و بهبود نسل و محروم كردن
بعضى از زنان و مردان از تناسل و اختصاص دادن تناسل به افرادى كه از خصائص عاليترى
برخوردارند، درباره تربيت فرزندان در خارج از محيط خانواده، درباره اختصاص دادن
تناسل به سنين معينى از عمر زن و مرد كه سنين قوت و جوشش نيروى حياتى آنها به شمار
مىرود بحث كرده است.
افلاطون معتقد است همانطور كه به مردان تعليمات جنگى دادهمىشود به
زنان نيز بايد داده شود، همانطور كه مردان در مسابقات ورزشى شركت مىكنند، زنان
نيز بايد شركت كنند. اما دو نكته در گفته افلاطون هست: يكى اينكه اعتراف مىكند كه
زنان از مردان چه در نيروهاى جسمى، چه در نيروهاى روحى و دماغى ناتوانترند، يعنى
تفاوت زن و مرد را از نظر (كمى) اعتراف دارد هر چند مخالف تفاوت كيفى آنها از لحاظ
استعدادها است. افلاطون معتقد است استعدادهايى كه در مردان و زنان وجود دارد مثل
يكديگر است. چيزى كه هست زنان در هر رشتهاى از رشتهها از مردان ناتوانترند و
اين جهت سبب نمىشود كه هر يك از زن و مرد به كارى غير از كار ديگرى اختصاص داشته
باشند.