responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 119

اگر فرض كنيم زعماى صالحى در رأس سازمانهايى قرار بگيرند كه داراى نواقصى مى‌باشند، حدود تفاوت كار آنها با ديگران همان اندازه است كه يك نفر بخواهد از ميان خيابان هاى پر پيچ و خم و نامنظم و كوچه و پس كوچه‌هاى بى‌ترتيب. بهترين و نزديكترين راهها را انتخاب كند.[1]

عشق‌

افلاطون در مورد عشق مى‌گويد: روح پيش از آمدن به دنيا زيبايى مطلق را ديده و چون در اين دنيا زيبايى ظاهر را مى‌بيند به ياد زيبايى مطلق مى‌افتد و غم هجران به او دست مى‌دهد.

عشق جسمانى مانند حسن صورت، مجازى است، اما عشق حقيقى چيز ديگر است و مايه ادراك اشراق و دريافت زندگى جاويد مى‌گردد.[2]

افلاطون مى‌گويد: انسان هر معشوقى كه دارد، ابتدا با يك جذبه و عشق و ولع فراوان به سوى او مى‌رود ولى همين كه به وصال رسيد (عشق) در آنجا دفن مى‌شود. وصال، مدفن عشق است و آغاز دلزدگى و تنفّر و فرار.[3]

نظر افلاطون در مورد زيبايى‌

افلاطون براى زيبايى تعريفى كرده است كه اولًا معلوم نيست كه تعريفش در همان حد تعريف درستى باشد و ثانيا بر فرض درست بودن، تعريف كاملى نيست، او گفته است زيبايى عبارت از «همآهنگى اجزاء باكل است»، اگر ما يك كل و مجموعه‌اى داشته باشيم كه تمام اجزاء آن از تناسب معينى برخوردار باشد زيبا است، مانند ساختمانى كه در و ديوار و پايه و سقف و ساير اجزاء آن با اسلوب و تناسب خاصى ساخته شده باشد، ما مى‌گوييم بر فرض كه اين تعريف صحيح باشد خود تناسب يك نسبت خاصى است و نمى‌توان در زيباييها بيان كرد كه آن نسبت چيست مثلا مى‌گويند در آب از هر كدام از اكسيژن و هيدروژن، بايستى اندازه‌


[1] - ده گفتار، صص 282- 284 و اسلام و مقتضيات زمان، ج 1، صص 50- 51 و پيرامون جمهورى اسلامى، ص 153.

[2] - مجموعه آثار، ج 5، ص 143.

[3] - انسان كامل، ص 94.

نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 119
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست