نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 118
مىبازد و همرنگ سازمان مىشود.
يكى از دانشمندان در مقام انتقاد از نظر افلاطون مىگويد:
«افلاطون با بيان اينكه (چه كسى بايد بر جامعه حكومت كند)؟ يك اشتباه
و خطر پردوامى در فلسفه سياسى ايجاد كرده است. مسأله عاقلانهتر و خلّاقتر اين
است كه: چگونه مىتوانيم سازمانهاى اجتماعى را چنان ترتيب دهيم كه زعماى بد و
ناصالح نتوانند اسباب ضرر و زيان وى شوند؟»
اهميت زعماى صالح فقط از نظر طرز تفكرى است كه در مورد اصلاح و بهبود
و تغيير سازمانهاى اجتماعى دارند، و اما زعماى صالحى كه طرز تفكرشان در اساس و
تشكيلات با ناصالحها يكى است و تفاوتشان از لحاظ اخلاق شخصى است و بنا است همگى
در يك قالب كار كنند، اثر وجوديشان با ناصالحها آنقدر زياد نيست و منشأ تحولات
اجتماعى قابل توجه نخواهند گشت.
اگر بخواهيم نظر افلاطون و فارابى را توجيه كنيم بايد بگوئيم آنها به
آن افراد صالح اهميت دادهاند كه حاكم بر سازمانهاى اجتماعى مىباشند نه محكوم
آنها.
تشكيلات و نظامات اجتماعى نسبت به افراد اجتماع به منزله خيابانها و
كوچهها و خانههاى يك شهر است نسبت به مردم و وسائل نقليهاى كه در آن شهر حركت
مىكنند. هر شهرى به هر نحو كه خيابان كشى و كوچهسازى شده باشد مردم شهر مجبورند
از پيچ و خم همان خيابانها و لابلاى همان كوچه پس كوچهها و از همان چهارراهها
حركت كنند. حداكثر آزادى عمل مردم آن شهر اين است كه در ميان همان خيابانها و همان
كوچهها هر كدام كه نزديكتر يا خلوتتر يا پاكيزهتر و با صفاتر است انتخاب كنند.
اگر فرض كنيم كه آن شهر بدون نقشه و حساب تدريجا توسعه پيدا كرده
باشد نه روى اصول شهرسازى، در چنين شهرى افراد چارهاى ندارند از اينكه زندگى و
رفت و آمد خود را با وضع موجود تطبيق دهند. رفت و آمد و رانندگى و اداره امور چنين
شهرى دشوار خواهد بود. با وجود چنين ترتيبى در ساختمان آن شهر، از افراد، كارى
ساخته نيست. تنها كارى كه ساخته هست اين است كه تغييراتى در وضع خيابانها و
كوچهها و منزلهاى آن شهر بدهند و خود را راحت كنند.
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 118