نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 109
تعليمات مجردا عن الماده معقول واقع
مىشوند، و به همين دليل (جعلوها مستحقّة للمفارقة
وجودا)، يعنى گفتند به همين دليل اينها استحقاق و
شايستگى اين را دارند كه وجودا هم از ماده مجرد باشند. پس آنها به عدد مجرد و
مقدار مجرد معتقد بودند. افلاطون چنين چيزى را اعتقاد ندارد. او برعكس معتقد است
كه صور طبيعيه و صور نوعيه- يعنى همين انواع مادى و طبيعى- هستند كه مىتوانند
مفارق از ماده موجود باشند و حقايقى مجرده باشند. ما عدد مجرد و ماوراء ماده
نداريم، مقدار ماوراء ماده نداريم ولى انسان ماوراء ماده داريم، حيوان و شجر
ماوراء ماده داريم.
افلاطون اساسا منكر اين بوده است كه در خارج، بُعد مجرد از ماده وجود
داشته باشد. او مىخواهد بگويد كه عقيده به (بُعد مجرد از ماده) عقيده كسانى است
كه تعليميات را مجرد مىدانستند. مسأله بُعد مجرد از ماده- هنوز هم به عنوان
مسألهاى در فلسفه مطرح است. در باب حقيقت (مكان) و اينكه مكان چيست، نظرياتى
دادهاند. يك نظريه در اين باب هست كه اتفاقا آن را هم به افلاطون نسبت مىدهند ضد
آنچه كه شيخ در اينجا به افلاطون نسبت مىدهد. همين نظريه را به اشراقيون هم نسبت
مىدهند، چون هر چه به اشراقيون نسبت داده مىشود به افلاطون هم منتسب مىكنند.
البته اين عقيده خود شيخ اشراق است كه معمولا به اشراقيون نسبت داده مىشود، عقيده
شيخ اشراق را هم به افلاطون نسبت مىدهند.
در باب مكان، بعضى به بُعد مجرد از ماده- يعنى فضاى غير مادى كه هم
بُعد است و هم غير مادى- معتقد مىباشند، يعنى در آن فضا جسم نيست ولى بُعد هست.
اين خودش مسألهاى است. شيخ مىگويد: افلاطون صور را مجرد از ماده مىدانسته و
براى آنها حقيقتى مجرد از ماده قائل بوده، اما در تعليميات بُعد مجرد از ماده را
منكر بوده است، و اين درست عكس آن چيزى است كه در كتابهاى ما به افلاطون نسبت
مىدهند. برهانى هم شيخ از طرف منكرين بُعد مجرد از ماده ذكر مىكند. آنها مىگويند
بُعد مجرد از ماده به اين دليل محال است كه آن بُعد يا متناهى است و يا غير
متناهى. اگر غير متناهى باشد، علت غير متناهى بودنش چيست؟ آيا طبيعتش اقتضا
مىكند؟ يعنى از آن جهت كه بُعد است و از آن جهت كه بُعد مجرد است چنين اقتضائى
دارد؟ يا اينكه طبيعتش اقتضاى غير متناهى بودن را ندارد، بلكه امر ديگرى چنين
اقتضا كرده؟ اگر بگوييد طبيعت بُعد چنين اقتضا مىكند لازم مىآيد كه بُعد متناهى
نداشته
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 109