4. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در مسجد مىنشست و مىفرمود:
«دعوا ابنى لى؛ فرزندم را برايم بخوانيد.»
راوى گويد: حسن دوان دوان آمد و پيامبر او را در آغوش گرفت ...
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دهانش را بر دهان او گذارد و گفت:
«پروردگارا! من او را دوست مىدارم، تو نيز او را دوست بدار و كسى كه او را دوست
دارد نيز دوست بدار!» پيامبر صلّى اللّه عليه و آله اين جمله را سه بار تكرار
فرمود.[2]
5. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
«كلّ ابن آدم ينتسبون الى عصبة أبيهم إلا ولد فاطمة فانّى أنا أبوهم،
و أنا عصبتهم؛[3]
هر يك از فرزندان آدم به خانواده پدرش نسبت مىبرد، جز فرزندان فاطمه
كه من پدرشان هستم و خانواده آنهايم.»
همين اندازه در اين باره كافى است، چه استقصاى جميع روايات با ذكر
منابع، كار مشكل و بلكه غير ممكنى است و مىبايست براى مباحث آينده به اندازه كافى
وقت و مجال داشته باشيم.
[1] - مصادر اين روايت بسيار زياد است و تقريبا نيست
كتابى كه آن را ذكر نكرده باشد.
[3] - الصواعق المحرقه، ص 154؛ مستدرك حاكم، ج 3، ص
164؛ تاريخ بغداد، ج 11، ص 285؛ ينابيع الموده، ص 261، فرائد السمطين، ج 2، ص 69؛
مقتل خوارزمى، ج 1، ص 68؛ احقاق الحق، ج 9، ص 644 و 645، نقل از: مصادر بسيار
زيادى؛ ذخائر العقبى، ص 121؛ فضائل الخمسه، ج 3، ص 149، نقل از: كنز العمال، ج 6،
ص 215 و 216؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 172.