منم پسر رسول خدا، منم پسر صاحب فضايل، منم پسر صاحب معجزات و دلايل،
منم پسر امير مؤمنان، منم كه از حق خود بركنارم ... منم امام خلق خدا و منم پسر
محمد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله.»
معاويه ترسيد كه مبادا حضرت چيزى بگويد كه از گفتارش ميان مردم شورشى
پديد آيد، گفت: آنچه گفتيد بس است. پس آن حضرت از منبر فرود آمد.
6. حتى معاويه را مىبينيم كه به اين مسأله اعتراف دارد و روزى به
امام عرضه داشت: «خصوصا تو اى ابو محمد! تو پسر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و
سرور جوانان اهل بهشتى.»[2]
فرموده امام حسن عليه السّلام به ابو بكر و نيز گفته امام حسين عليه
السّلام به عمر كه «از منبر پدرم فرود آى!»، اگر مقصود از پدرم (ابى) رسول اكرم
صلّى اللّه عليه و آله باشد، در همين زمينه داخل است، و آن طور كه از اعتراف آن دو
(ابو بكر و عمر) برمىآيد، منظور، رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله است (آن طور كه
خواهد آمد)، و در صورتى كه منظور از «أبى» پدرشان امير المؤمنين باشد- آن طور كه
محقق پژوهشگر، سيّد مهدى روحانى، احتمال داده است- در زمينه احتجاجاتى داخل است كه
در برترى على عليه السّلام بر ديگران در مسأله خلافت انجام دادهاند، و بدين صورت
از ابو بكر و عمر در اين زمينه، اعتراف صريح و مهمى گرفتهاند.
موضعگيرىهاى ديگرى از ائمه و ذريّه طاهرين آنها
امام حسين عليه السّلام براى مردم خطبه خواند و فرمود:
«اقررتم بالطاعة، و آمنتم بالرسول محمّد صلّى اللّه عليه و آله ثمّ
انّكم زحفتم الى ذريّته و عترته