responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تحليلى از زندگانى سياسى امام حسن مجتبى عليه السلام نویسنده : عاملى، جعفر مرتضى؛ مترجم محمد سپهري    جلد : 1  صفحه : 64

اگر همه جا را بگرديد تا براى پيامبرتان پسرى پيدا كنيد، بدانيد كه غير از من و برادرم، كسى را نخواهيد يافت».

4. در نص ديگرى دارد: معاويه از امام حسن عليه السّلام خواست تا بالاى منبر رفته و نسب خود را بيان كند. امام بالاى منبر رفت و فرمود:

«بلدتى مكّة و منى، و أنا ابن المروة و الصّفا، و أنا ابن النّبى المصطفى ...؛

شهر من مكه و منى است و منم فرزند مروه و صفا و منم پسر پيامبر برگزيده خدا ...»

تا اين كه مؤذن اذان گفت و بدين جا رسيد: «أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه»؛ حضرت رو به معاويه كرد و فرمود:

«أ محمد ابى أم أبوك؟! فان قلت ليس بأبى، كفرت و ان قلت: نعم، فقد أقررت ... أصبحت العجم تعرف حق العرب بأنّ محمّدا منها، يطلبون حقنا و لا يردون الينا حقنا[1]؛

آيا محمد پدر من است يا پدر تو؟! اگر بگويى كه پدرم نيست، كفر ورزيده‌اى و اگر بگويى: آرى، پس اقرار كرده‌اى كه من پسر او هستم ... اقوام غير عرب، حقوق عرب را در اين كه محمد صلّى اللّه عليه و آله از اينان است به رسميت شناختند؛ اينان حق ما را خواستارند، اما به ما برنمى‌گردانند.»

5. در مناسبت ديگرى معاويه از آن حضرت صلّى اللّه عليه و آله خواست كه خطبه بخواند و آنان را موعظه كند. پس حضرت خطبه‌اى ايراد كرد و از جمله فرمود:

«أنا ابن رسول اللّه، انا ابن صاحب الفضائل، انا ابن صاحب المعجزات و الدلايل، انا ابن امير المؤمنين، أنا المدفوع عن حقّى ... انا امام خلق اللّه و ابن‌


[1] - مناقب، ج 4، ص 12؛ بحار الانوار، ج 43، ص 356 و نيز ج 44، ص 121 و 122، نقل از:

تحف العقول، ص 232؛ الخرائج و الجرائح، ص 217 و 218.

نام کتاب : تحليلى از زندگانى سياسى امام حسن مجتبى عليه السلام نویسنده : عاملى، جعفر مرتضى؛ مترجم محمد سپهري    جلد : 1  صفحه : 64
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست