نوعى عطر مخلوط موسوم به «خلوق» ماليد و
نافش را بريد، و كارهاى ديگرى كه در اين باره نقل شده است و ما در اينجا بدان
نمىپردازيم[1].
اين كه حضرت فرمود: «اى اسماء، فرزندم را بياور!»، آن هم در اولين
روز ولادت آن حضرت، بيانگر معنايى ژرف و هدفى والاست كه در داستان مباهله بدان
اشاره خواهيم كرد.
2. داستان مباهله
از مسائل مربوط به زندگانى سياسى امام حسن عليه السّلام در روزگار
جدش رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله داستان «مباهله» است. به نظر مرحوم علامه
طباطبايى، اين مسأله در سال ششم هجرت يا قبل از آن بوده است[2].
خلاصه اين قضيه آن طور كه در تفسير قمى آمده چنين است:
گروهى از شخصيتها و علماى عيسوى مذهب نجران به نزد پيامبر صلّى
اللّه عليه و آله آمدند و درباره عيسى با وى مناظره كردند؛ پيامبر صلّى اللّه عليه
و آله بر آنان اقامه حجت كرد، اما آنان نپذيرفتند. پس با هم قرار گذاشتند كه در پيشگاه
خدا به مباهله بپردازند و نفرين هميشگى و خشم فورى خدا را براى دروغگويان بخواهند.
[1] - تاريخ الخميس، ج 1، ص 418؛ آل ياسين، الامام
الحسن بن على عليهما السّلام، ص 16 و 17؛ حياة الحسن عليه السّلام، ج 1، ص 24- 28،
نقل از منابع پيشين و ديگر منابع درباره زندگى امام حسن عليه السّلام.