و سپس براى هر ده سيخ يك اوقيه فلفل يك اوقيه دارچين بزنند، آنگاه
زيتون پاكيزه خوب براى هر ده سيخ يك رطل و نيم بريزند.
و بايد مراقبت كند كه شبمانده را به تازه و آميخته به پياز را به
بريان شده نياميزند و هرگاه شبماندهاى باشد صبح زود جداگانه بفروشد.
بوارديان
بوارديان موظفاند كه كلم را جز در آب گرم نخيسانند و مراقبت كنند كه
آب از ديگ نريزد تا خوب بپزد، اما در شلغم و لوبيا، لوبياى فرنسى[1] را با حرانى[2]
نياميزند و چوبهاى آن را بپيرايند و همچنين بايد كرد در شلغم. و نيز نبايد كه با
نوشادر بياميزند، زيرا تقلب است و زيانآور، بلكه بايد طبق معمول با بوره ارمنى
آميزند، و نيز پس از آنكه آب گرم بدان ريختند در آب سرد نگذارند چنانكه برخى اين
عمل را براى سير كردن رنگ آن انجام مىدهند، اما زيانآور و موجب برص است.
پس بر محتسب است كه دكانها را بازرسى كند و مرتكب چنين كارى را به
سختى تأديب كند و آنان را موظف بدارد كه شبمانده را به تازه نياميزند و شلغم را
در آب لوبيا و به عكس لوبيا را در آب شلغم نخيسانند، زيرا براى خورنده زيانبخش
است و همچنين بايد بادنجان صاج (؟) را خوب بپزند و سركه خوب و زيره رومى و گشنيز
خشك و سبزى[3] و فلفل و
دارچين بدان بيفزايند، اما بايد ريشههاى خشك دارچين را بپيرايند. و بايد خرفه[4] را نيز
[2]- منسوب حران به فتح اول و تشديد دوم و آن شهرى
قديمى و معروف بوده است در جزيره واقع در 35 كيلومترى جنوب اورفه، و مورخان رومى
از آن بهCarrhae نام مىبرند( فرهنگ فارسى دكتر معين).
[3]- در متن: حوائج البقل است و شايد مراد هويج(
حويج) باشد.
[4]- متن: رجلة، و آن خرفه( به ضم اول) است كه
گياهى است خودرو و داراى ساقههاى سرخ كه روى زمين مىخوابد. گلبرگهايش سفيد يا
زرد و تخمهاى آن ريز و سياه است. تخم آن در پزشكى به كار مىرود، و نام ديگر آن
بلقة الحمقاء است( فرهنگ فارسى دكتر معين).