كند و متهمان را حتى بدانچه شرعا نارواست بترساند تا گناهكار
معلوم گردد، زيرا اين روش به سود عامه مسلمانان است. چنانكه روايت شده است كه دو
زن هركدام پسر خود را همراه داشتند. گرگ پسر يكى از آنها را ربود. وى به رفيقش
گفت: پسر تو را ربوده است. وى جواب داد پسر تو بود نه پسر من. براى محاكمه نزد
داود (ع) آمدند. وى به سود زن بزرگتر حكم داد. آنگاه نزد سليمان بن داود آمدند و
داستان را به وى گفتند.
گفت: كاردى بياوريد تا بچه را دو نيمه كنم و به آنها دهم. زن كوچكتر
گفت: خدا ترا رحمت كناد، اين كار را مكن، بچه از آن اوست. سليمان به سود زن كوچكتر
حكم كرد و بچه را به او داد.
شايسته است كه محتسب همواره به حال سوار يا پياده مأموران و غلامان و
يارانى به اندازه احتياج همراه داشته باشد، زيرا اين امر بر احترام و هيبت او
مىافزايد و در گرفتن حق از وامداران وى را يارى مىكنند. اما بايد پاكدامن و
خويشتندار و زيرك و با شهامت باشند، و محتسب بايد آنان را تربيت و تهذيب كند و به
آنان بياموزد كه چگونه نزد او كار كنند و وامداران را چگونه تعقيب كنند، و كسى را
كه نزد وى مىآورند سبب جلب را به او نگويند تا براى رهايى خود دليل نينديشد و چون
كسى را با ساز و برگ و وسايل كار بطلبند به همان حالتى كه او را مىيابند جلب كنند
و امكان ندهند كه از وزنهها چيزى در دكان يا در سر راه بگذارد، و اگر نصرانى ذمى
را بىزنار يا يهودى ذمى را بىعلامت[1]
يافتند او را به همان حال حاضر كنند تا كاردار وى را كيفر دهد.
مأمورى كه براى احضار كسى مىرود بايد با مشورت محتسب اقدام كند و به
هنگام رفتن بايد با عزم و قوت نفس باشد و خصم را به سرعت حاضر كند تا بترسد و
مرعوب شود. اما چون نزد محتسب بيايد نرمى و
[1]- علامت يهود« غيار»( پارچه زردى كه بر كتف
مىدوختند) بوده است.