نام کتاب : آشنايى با قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران نویسنده : مجيدى، محمد رضا جلد : 1 صفحه : 289
برقرار سازد و از ديگر سو ناظر بر انجام اين امور در شهرهاى
واقع در حوزه هر يك از استانها باشد.[1]
5. درمورد مدت زمان دوره شوراها در ابتدا اين دوره دو سال تعيين شده
بود، ولى بعدها به چهار سال افزايش يافت.[2]
6. هر شورا در حدود وظايف و اختيارات خود در برابر شوراى عالى خود
مسئول است. مجلس شوراى اسلامى نيز در حكم مافوقِ شوراى عالى استانهاست.
هرگاه انتخابات هريك از شوراهاى شهر و بخش به دلايلى متوقف و يا پس
از تشكيل- طبق مقررات قانونى- منحل شود، تا برگزارى انتخابات مجدد و تشكيل شوراى
جديد، استاندار جانشين آن خواهد بود. جانشين شوراى شهر تهران نيز وزير كشور و
جانشين شوراى روستا، شوراى بخش است.[3]
7. استانداران، فرمانداران، و بخشداران و ساير مقامات كشورى كه از
سوى دولت معين مىشوند، حق دارند در شوراهاى محل مأموريت خود شركت كنند. آنها در
حدود اختيارات شوراها ملزماند تصميمات آن را رعايت نمايند و اگر هم به تصميمات
شورا اعتراض داشته باشند، مىتوانند با ذكر مورد- حداكثر تا دو هفته از تاريخ
ابلاغ مصوبه- از شورا تقاضاى تجديدنظر نمايند. چنانچه شورا از نظرش عدول ننمود،
موضوع براى رسيدگى نهايى به هيئت حل اختلاف مربوط ارجاع مىگردد.
8. طبق ماده 79 قانون شوراها (مصوب 6/ 7/ 82) بهمنظور رسيدگى به
شكايتهايى مبنىبر انحراف شوراها از وظايف قانونى، اين هيئتها تشكيل مىشود:
هيئت مركزى حلاختلاف براى رسيدگى به شكايت از شوراى استان و شوراى عالى استانها
و شوراى شهر تهران، هيئت حل اختلاف استان بهمنظور رسيدگى به شكايت از شوراى شهر و
شوراىشهرستان و همچنين هيئت حل اختلاف شهرستان براى رسيدگى به شكايت از شوراى
روستا و بخش. اگر تخلفات شورا احراز گرديد، درصورت لزوم به انحلال شوراها اقدام