نام کتاب : آشنايى با قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران نویسنده : مجيدى، محمد رضا جلد : 1 صفحه : 232
اختيارات او تفاوتهايى وجود دارد: در نظامهاى غيررياستى نظير
انگلستان و اسپانيا كهرياست كشور برعهده شاه يا ملكه است، با توجه به جايگاه
تاريخى و موروثى آن، رياستكشور موقعيتى تثبيتشدهتر دارد. براى مثال، پادشاه
اسپانيا از اختياراتى چون حق تشكيل و انحلال مجلس، اعلام همهپرسى، بخشودگى مجرمان
و فرماندهى كل قوا برخوردار است. در نطام سياسى انگلستان نيز دستكم در چارچوب
قوانين، پادشاه مىتواند نخستوزير را نصب كند و يا اعضاى جديد مجلس اعيان را
برگزيند. البته درعمل با توجه به سنتهاى سياسى موجود بسيارى از اقتدارات شاه به
اشخاص و يا نهادهاى ديگر واگذار شده است.
در مقابل در نظامهاى غيررياستى مانند آلمان، رئيس كشور كه همان
رئيسجمهور است، درعمل از اختيارات چندانى برخوردار نيست، بلكه قدرت اجرايى در
اختيار نخستوزير است.[1] شايد اين
از آنروست كه در نظامهاى مبتنى بر مشروطه سلطنتى، شاه به دليل انتسابش به
خانواده سلطنتى- كه بعضاً چندين نسل در آن كشور حاكم بودهاند- از اين اعتماد به
نفس برخوردار است كه در شرايطى خاص به موازات نهادهاى منتخب در امور مملكتى مداخله
نمايد.
در نظامهاى رياستى همچون ايالات متحده، همه اقتدارات قوه مجريه از
آنِ رئيسجمهور است و او در تصميمگيرىها نقشى قاطع و منحصربهفرد دارد؛ تا بدان
پايه كه مىتوان وزيران را مشاوران و همكاران وى تلقى كرد.[2]
اختيارات رئيسجمهور آمريكا بدين قرار است:
1. فرماندهى نيروهاى مسلح كشور و انتخاب مقامات ارشد نظامى؛
2. امضاى معاهدات و موافقنامههاى بينالمللى؛
3. اعلان جنگ و صلح؛
4. انتخاب برخى مقامات برجسته سياسى نظير رئيس سيا، اف. بى. آى و
بانك فدرال رزرو؛
5. رياست ديپلماسى كشور و انتخاب سفرا و نمايندگان سياسى؛