نام کتاب : آشنايى با انقلاب اسلامى ايران نویسنده : منصورى، جواد جلد : 1 صفحه : 171
كه از قرنها پيش تشكيلاتى مردمى وجود داشت كه در شرايط خاصى
منسجم و فعال مىشد. مهمترين پايگاههاى اين تشكل سراسرى مساجد، حوزههاى علميه و
حسينيهها بود.
اين تشكيلات در سال 1341 و بهويژه در محرم سال 1342 با هدايت امام
فعال شد و لايههاى پايين و ميانى جامعه را تحتتأثير آموزههاى اسلامى- شيعى قرار
داد. رشد آگاهى سياسى- اجتماعى و حضور فعال طبقه متوسط در صحنههاى مبارزاتى و
رهبرى امام و روحانيان پيرو امام، تمامى معادلات جامعه ايران را دگرگون ساخت؛
بهگونهاى كه شيوهها و شگردهاى مؤثر در سركوبى مبارزات ديگر كارساز و مؤثر نبود.
حضرت امام بارها درباره قيام پانزدهم خرداد، علل و پىآمدهاى آن سخن
گفت. از نظر ايشان اين واقعه، يكى از وقايع مهم و تأثيرگذار در تاريخ معاصر ايران
است كه براى بسيارى از تحولات پس از آن، مبدأ و تعيينكننده بوده است. اگرچه رژيم
شاه سعى داشت با اختلافافكنى ميان روحانيان و مراجع و طرح شعارها و موضوعات
انحرافى نهضت را دچار اختلاف و انحراف نمايد، اما اين اقدام بهعلت مواضع دقيق و
سنجيده امام و هوشيارى نيروهاى مبارز خنثى شد. امام آخرينبار در ارتباط با
پانزدهم خرداد و تلاشهاى منافقانه و خصمانه رژيم شاه فرمود:
اولين و مهمترين فصل خونين مبارزه در عاشوراى خرداد رقم خورد. در
پانزدهم خرداد 42 مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود كه اگر تنها اين بود
مقابله را آسان مىنمود.
بلكه علاوه بر آن از داخل جبهه خودى، گلوله حيله و مقدسمآبى و تحجر
بود. گلوله زخم زبان و نفاق و دورويى بود كه هزار بار بيشتر از باروت و سرب جگر و
جان را مىسوخت و مىدريد. در آن زمان روزى نبود كه حادثهاى نباشد، ايادىپنهان و
آشكار شاه به شايعات و تهمتها متوسل شدند. حتى نسبت تارك الصلاة و كمونيست و عامل
انگليس به افرادى كه هدايت مبارزه را بهعهده داشتند مىدادند. واقعاً روحانيت
اصيل در تنهايى و اسارت، خون مىگريست كه چگونه آمريكا و نوكرش پهلوى مىخواهند
ريشه ديانت و اسلام را بركنند، و عدهاى روحانى مقدسنما ناآگاه و يا بازى خورده،
و عدهاى وابسته كه چهرهشان بعد از پيروزى روشن گشت، مسير اين خيانت بزرگ را
هموار مىنمودند.[1]