نام کتاب : آشنايى با انقلاب اسلامى ايران نویسنده : منصورى، جواد جلد : 1 صفحه : 170
مطبوعات و رسانههاى داخلى و خارجى، بدون توجه به واقعيتها و علل
قيام و بيشتر بر اساس ديدگاههاى خود، موضوع را بازتاب دادند؛ چرا كه هيچ نشريه
مردمى منتشر نمىشد و گردانندگان رسانهها غالباً يا از عوامل رژيم و يا وابسته به
سازمانهاى جاسوسى و فراماسونرى بودند.
در بخشى از گزارش مشروح و
جمعبندى ساواك از جريان قيام مردم آمده است:
... اتهاماتى كه به روحانيون
مخالف دولت وارد آمده، از قبيل جلوگيرى از پيشرفت اجتماع، همكارى با عناصر خارجى و
امثال آن، غيرواقعى تلقى و ضمناً كوشش شده هدف اصلى اقدامات آنها را به اصطلاح
برقرارى قانون و بر طرف كردن رژيم ديكتاتورى معرفى نمايند.
از چندى قبل مسئله بهايىگرى
مورد توجه مراجع مذهبى و طبقات مختلف مردم قرار گرفته و مخالفين دولت سعى كردهاند
چنين وانمود سازند كه گويا زمامداران كشور افراد بهايى را تقويت مىكنند و اين
ادعا در ميان افراد عادى ملت و حتىگروهى از روشنفكران نيز مورد قبول واقع شده، و
در روح آنها اثر گذاشته است. خصوصاً انتصاب اخير تيمسار دكتر شفقت كه شهرت به
بهايىگرى دارد، به سمت رياست ستاد نيروى زمينى، به تقويت چنين فكرى كمك كرده است.
اين انتصاب بدان جهت صورت گرفت تا با اطمينان خاطر بيشترى روحانيون و مراكز مذهبى
و سرانجام طرفداران روحانيت و بالاخص هواخواهان آيتالله خمينى را سركوب نمايند[1]
برداشت و تصورى كه از ملت
ايران وجود داشت، مشابه برداشتها و تصورات موجود از ملتهاى ديگر بود. كارشناسان
رژيم شاه و آمريكا تصور مىكردند با ايجاد رعب و وحشت عمومى، كشتار جمعى، حكومت
نظامى، از هم پاشيدن گروهها، دستگيرى، شكنجه و تبعيد مبارزان، خواهند توانست در
درازمدت حاكميت و منافع خود را حفظ و تثبيت كنند. ويژگىهاى نهضت اسلامى، بهويژه
فرهنگ عاشورا و شهادت، مورد توجه قرار نگرفت و اين درحالى بود