responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آداب و احكام زيارت نویسنده : معاونت مطالعات راهبردى نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاه ها    جلد : 1  صفحه : 57

وارد حرم مطهر حضرت رضا عليه السلام شدم به تعدادى از زائران مراجعه كردم. آقا زيارت، زيارتنامه بخوانم، كسى جوابى نداد.

تصميم گرفتم تسبيح چوبى‌ام را بفروشم متأسفانه آن هم نشد تلاش كردم آشنائى را پيدا كنم و از او پولى قرض بگيرم هر چه گشتم كسى را پيدا نكردم. از همه كس و همه جا نااميد شدم.

رفتم داخل حرم به حضرت متوسل شدم آقا ميهمان و زائر شما هستم از همه كس و از همه جا نااميد گشتم اميد من شما هستيد عروس خانم گرسنه است دارد دير مى‌شود. اگر مى‌خواهيد عنايتى بفرماييد. زودتر! در همين موقع يكى از دوستانم به من مراجعه كرد و گفت 40 دقيقه است كه دنبال تو مى‌گردم.

كجا هستى؟ پولى اضافه دارم مى‌خواهم به تو بدهم تا در قم به من بازگردانى فوراً پول را در آورد و به من سپرد و رفت، از حضرت تشكر كردم و براى خريد غذا از حرم بيرون رفتم، جالب اينجاست زمانى كه دوستم اعلام كرد كه دنبالت مى‌گردم همان مدتى بود كه من به حضرت متوسل شده بودم.

زمانى در هنگام تشرف به محضر حضرت رضا عليه السلام در طلا را بوسيدم وقتى به در چوبى رسيدم زورم آمد! ديدم برايم طلا با چوب فرق مى‌كند. خدمت آيةاللَّه مرواريد رسيدم و ماجرا را نقل كردم ايشان فرمودند: خداوند تو را دوست داشته است كه عيبت را زودتر به تو نشان داده است.

نام کتاب : آداب و احكام زيارت نویسنده : معاونت مطالعات راهبردى نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاه ها    جلد : 1  صفحه : 57
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست