responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آداب و احكام زيارت نویسنده : معاونت مطالعات راهبردى نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاه ها    جلد : 1  صفحه : 56

خواستيم و دستى بر روى چشمان او مى‌كشند و مى‌فرمايند:

اين پول را بگير و بدهى‌هايت را پرداخت كن و از آن خانه به خانه‌اى ديگر نقل مكان كن و به عيالت بگو كه از دختران ما هستى و به صاحب خانه بگو كه نسب ما نسب مسلّمى هست، سپس به هوش آمد، چشمانش را باز شده مى‌بيند كه مردم با ديدن اين صحنه به سر و روى او ريخته وقتى خدام او را به دفتر دلالت مى‌كنند او آنان را قسم مى‌دهد كه بگذاريد بروم زيرا عيالم در منزل گريه مى‌كند بعداً براى اداى توضيحات و نحوه شفا يافتن خدمت مى‌رسم كه به خانه مى‌رود و همسرش را شادمان مى‌كند و پيام حضرت را منتقل نمود و مقدار پول مرحمتى حضرت را شمرده و به صاحب خانه مى‌دهد كه صاحب خانه مى‌گويد درست همان مقدار است كه طلب داريم.

خاطره حجةالاسلام والمسلمين قرائتى‌

پس از ازدواج با همسرم به مشهد مقدس مشرف شديم.

چندى نگذشته بود كه پول‌مان تمام گرديد. براى تأمين غذا مانده بوديم. خيلى ناراحت بودم. ابتدا فكر كردم سجاده زيبائى را كه به همراه آورده بوديم بفروشم تا آن را برداشتم كه با خود ببرم همسرم متوجه شد و گفت: «آن را كجا مى‌بريد؟» جوابى دادم.

ولى ترجيح دادم از اين كار بگذرم تصميم گرفتم در داخل حرم زيارتنامه بخوانم و از بابت آن پولى از زائران دريافت نمايم.

نام کتاب : آداب و احكام زيارت نویسنده : معاونت مطالعات راهبردى نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاه ها    جلد : 1  صفحه : 56
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست