زيارت «اميناللَّه» يا زيارت ديگرى را با نهايت اخلاص
مىخواندند، بعد دوباره به طرف پايين پا بر مىگشتند و در گوشهاى از حرم نشسته،
نماز، زيارت و دعا مىخواندند.
باز دو ركعت نماز مىخواندند و سپس برمىخاستند و با رعايت آداب و
اخلاص تمام، از حرم مطهر خارج مىشدند. در ايام زيارتى و جمعهها برنامه منظّمى
براى دعا و نيايش و نماز و قرآن داشتند كه اگر كار يك نفر فقط همين باشد،
نمىتواند به اين منظّمى برنامه عبادتش را اجرا كند[1].
مرحوم آقاى املايى، نقل مىكرد:
«روزى در حرم مطهّر حضرت امام حسين عليه السلام، امام خمينى را ديدم
كه در ميان انبوه زائران گير كردهاند و نمىتوانند قدمى به پيش بگذارند؛ جلو
دويدم و با كنار زدن مردم راه را براى ايشان باز كردم. امام با اعتراض و ناراحتى
مرا از اين كار منع كردند؛ ولى من بىتوجه، به كار خود ادامه دادم ناگهان متوجه
شدم كه امام از مسيرى كه من براى ايشان باز كردهام، نيامده و تغيير مسير دادهاند
و در لابهلاى جمعيت به راه خود ادامه مىدهند»[2].