نام کتاب : ايران؛ ديروز، امروز، فردا نویسنده : نصرى، محسن جلد : 1 صفحه : 85
وزير وقت در سال 1336 ش و «حزب ايران نوين» به دبيركلى حسنعلى
منصور، نخستوزير وقت و سپس هويدا در سال 1342 تأسيس گرديد. در سال 1353 دو حزب
دولتى «ايران نوين» و «مردم» توسط شاه منحل و حزب شاهساخته «رستاخيز» تأسيس و
هويدا نخستوزير بهايى ايران به دبيركلى آن منصوب گرديد.
براى آشنا شدن با فضاى استبدادى دوران پهلوى كافى است به سخنان شاه
در 11/ 12/ 1353 هنگام اعلام تأسيس حزب رستاخيز نظرى بيفكنيم:
كسى كه وارد اين حزب سياسى جديد نشود، يا فردى است كه به يك سازمان
غيرقانونى تعلّق دارد، يا به حزب غيرقانونى توده وابسته است و يا به عبارت ديگر يك
خائن است. چنين فردييا جايش در زندانهاى ايران است و يا اگر مايل باشد، مىتواند
همين فردا كشور را ترك كند؛ زيرا او ايرانى نيست؛ وطن ندارد و فعاليتهايش غيرقانونى
است و براساس قانون مىتوان او را مجازات كرد![1]
شگفت اينكه شاه پيشتر در كتاب مأموريت براى وطنم نوشته بود:
اگر من يك ديكتاتور بودم، رهبرييك حزب واحد را بهدست مىگرفتم.
اين عبارت معروف شاه را روزنامه كيهان اينترنشنال، در همان ايام
اينگونه درج كرد:
اين خائنان يا بايد به زندان بروند و يا همين فردا از كشور خارج
شوند.[2]
گفتنى است پس از چندى مجلس دوره بيست و چهارم، «مجلس رستاخيزى» نام
گرفت؛ زيرا همه نمايندگانش از حزب شاهساخته رستاخيز بودند. اينان در شهريور 1354
در اولين گامهاى خود به مبارزه علنى با اسلام پرداختند و تاريخ هجرى را به تاريخ
شاهنشاهى تغييردادند.[3]
اما اينك طبق اصل 26 قانون اساسى جمهورىاسلامى ايران، آزادى احزاب،
انجمنها و جمعيتهاى سياسى، صنفى و مذهبى پديد آمده است و بنا به گفته معاون
سياسى وزارت