responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انقلاب مشروطيت ايران نویسنده : براون، ادوارد؛ مترجم مهري قزويني    جلد : 1  صفحه : 77

سؤال- شما از اسلامبول چه وقت حركت كرديد؟

جواب- روز بيست و ششم ماه رجب 1313 حركت كردم.

س- به حضرت عبد العظيم كى وارد شديد؟

ج- روز دويم شوال 1313.

س- در راه كجاها توقف كرديد؟

ج- در بارفروش در كاروان‌سراى حاج سيد حسين، چهل و يك روز به واسطه بند بودن راه توقف كردم.

س- از اسلامبول چند نفر بوديد كه حركت كرديد؟

ج- من بودم و شيخ ابو القاسم.

س- شيخ ابو القاسم كيست؟

ج- برادر شيخ احمد روحى اهل كرمان سنش هيجده، شغلش خياطى است.

س- او با شما به چه خيال حركت كرد؟

ج- براى اين بود كه برود كرمان بعد از آن‌كه برادرش را با دو نفر ديگر ميرزا آقا خان و حاج ميرزا حسن خان هستند در اسلامبول گرفته به ايران بياورند در طرابوزان توقف دادند حالا نمى‌دانم آنجا هستند يا نه.

س- بعد از گرفتن برادرش او وحشت كرد آمد؟

ج- خير. برادرش را كه گرفتند به خيال برادر ديگرش كه وطنش آن جاست به سمت وطنش حركت كرد. برادرش شيخ مهدى پسر آخوند ملا محمد جعفر «ته باغ للّه» اى است.

س- آن سه نفر را شما در اسلامبول كه بوديد، به چه جرم و به چه نسبت گرفتند؟

ج- علاء الملك سفير از قرار معلوم غرضى را اين سه نفر داشت، به جهة اين‌كه باو اعتنائى نمى‌كردند. چون اينها دو نفرشان مدرس هستند چهار زبان مى‌دانند در خانه مسلمان و ارمنى و فرنگى براى معلمى مراوده مى‌كنند. هركس به خواهد تحصيل كند اينها به خانه او مى‌روند. گفتند اينها خبرچينى مى‌كنند و در ايران مفسد بودند. به اين جهات آنها را متهم كردند و گرفتند اين تقصير اين دو نفر بود؛ ولى حاج ميرزا حسن خان به واسطه كاغذهائى كه گفتند به ملاهاى نجف و كاظمين نوشته است، و همچو گفتند كه اين كاغذها به دست صدراعظم آمده بود كه آنها را به مقام خلافت جلب نموده بود، به توسط آقا سيد جمال الدين و دستورالعمل ايشان. غرض سفير ايران اين بوده كه سبب شد

نام کتاب : انقلاب مشروطيت ايران نویسنده : براون، ادوارد؛ مترجم مهري قزويني    جلد : 1  صفحه : 77
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست