اظهارات، وى ثروتمندترين مرد ايران گرديد،
ترديدى وجود ندارد كه طى آخرين دوران حكومتش (در ايالت گيلان) مبلغ بسيار زيادى
پول در جريان جادهسازى به دست آورد. در اواخر سلطنت ناصر الدين شاه نيز، به عنوان
كنترلكننده، ضرابخانه ملى، جهت بازسازى ضرب سكه، استفادههاى بسيارى برد. احساس
همدردى وى نسبت به نهضت آزاديخواهى منجر به استعفاى وى از مقام سپهداريش، به هنگام
اعزام وى توسط محمد على شاه جهت مبارزه عليه شورشيان تبريز، گرديد. در زمان حكومتش
در ايالت گيلان بود كه نيرويى را سازمان داد كه سرانجام هم قزوين و هم تهران را
تصرف نمود و بدينترتيب موجبات خلع شاه را فراهم ساخت.»
بهنظر نمىرسد كه در مورد نبرد قزوين، در 5 مه، هيچ روايت مشروحى به
اين كشور رسيده باشد و به خاطر اطلاع از ويژگيهاى كلى اين نبرد مرهون خبرنگار
توانا و منصف رويتر در تهران هستيم كه بنا به گفته وى شمار نيروهاى مهاجم مليّون
250 تن بود. اين نيروها ناگهان، در شب 4 مه، وارد شهر شدند و حكمران و پادگان واقع
در دارالحكومه را محاصره كردند. اين افراد در آنجا تا طلوع صبح مقاومت نمودند. در
اين نبرد، 20 تن از سلطنتطلبان[1] و سه تن
از مليّون كشته شدند و يكصد تن از سلطنتطلبان تسليم گرديدند. هرلحظه انتظار رسيدن
نيروهاى تقويتى از سوى رشت مىرفت. روز بعد- 6 مه- يك اسكادران از قزاقهاى ايرانى،
با دو توپ ماكسيم، تحت فرماندهى يك افسر روسى به نام كاپيتان ژاپولسكى، از پايتخت
اعزام شدند تا از پل كرج، واقع در 30 مايلى غرب تهران، محافظت كنند و اگرچه
بيشترين برآورد از شمار نيروى مليّون از 600 تن متجاوز نبود، گزارش مىشد كه شمار
عظيمى از آنها در 15 مايلى شرق قزوين[2]
هستند. يك وابسته سفارت روس به آنسو فرستاده شد تا به آنها، عليه پيشروى بيشتر،
هشدار دهد و كاردار روسيه، آقاى ام. سابلين، «به كنسول رشت تلگراف زد كه از
سپهدار، رهبر فرضى نهضت ملّى (گيلان) بخواهد كه در مورد اقدام فعلى توضيح دهد و به
وى خاطرنشان سازد كه اگر انقلابيون فراخوانده نشوند، دولت وى ممكنست مجبور به
اتخاذ اقداماتى در اين زمينه شود، و ديگر اينكه اينگونه اقدام محلّ تلاشهاى فعلى
نمايندگان روس و انگليس جهت كسب يك راهحل صلحآميز براى مسئله مشروطه مىباشد.»
همچنين تهديد بسيار
[1] - بنا به گفته خبرنگار استاندارد، شيخ الاسلام
مرتجع از جمله اين سلطنتطلبان بود. در اين ماجرا همچنين فردى به نام قاسم آقا،
يكى از افراد بريگاد قزاق كه در انهدام مجلس در 23 ژوئيه 1908 نقش برجستهاى ايفا
نموده بود، توسط مليّون به گلوله بسته شد.
[2] - به گفته خبرنگار ويژه تايمز، گروه سربازان
سلطنتطلب كه بالغ بر 550 تن بودند، بلافاصله پس از شنيدن خبر پيشروى مليّون بدون
انجام هيچگونه مقاومتى به سوى همدان عقبنشينى كردند.