آنها به شيخالسفراى هيأتهاى ديپلماتيك در
تهران تلگراف نمود «كه از آنجا كه شاه مشروطيت را اعطاء نموده است، بختياريها قصد
دارند به سوى پايتخت راهپيمايى كرده و خواستههاى خود را به ضرب شمشير به مورد
اجرا بگذارند[1].» خبرنگار
روزنامه تايمز، كه نمىتوانست بر حالت استهزاى معمول خود نسبت به مليّون فائق آيد،
اضافه كرد كه چون صمصام السلطنه تلگرافخانه را در اختيار داشت «اين پيام براى او
هيچ هزينهاى در بر نداشت، و ارزش يك چنين اعلام مقاصدى، تناسب مستقيم با هزينه
ارسال آن دارد.» وى افزود: «در اين فاصله، ارتش اعزامى شاه به سوى جنوب راهپيمايى
مىكند و اكنون در خالدآباد، واقع در 80 مايلى شمال اصفهان است. جالب است ببينيم
كه آيا اين تهديد بختياريها هيچگونه اثرى بر پيشروى سربازان سلطنتطلب خواهد داشت
يا خير.» ممكن است در نيمه همين تهديد بوده باشد، يا امكان دارد كه يك تصادف صرف
باشد، كه در روز 5 مه شاه «يك دستخط همايونى را امضاء نمود كه در آن تصديق شده بود
شرايط هرجومرج كشور لزوم اتخاذ تدابيرى جهت بازسازى دستگاه حكومت را تكليف كرده
است و تشخيص داده شده است كه اين امر فقط از طريق اصول مشروطه مىتواند تأمين گردد
و 9 ژوئيه به عنوان روز انتخاب يك مجلس شوراى مملكتى، كه به زودى نظامنامه
انتخابات را تهيه و منتشر دارند، تعيين شد[2].»
معهذا، در اين تاريخ محمد على ديگر پادشاه نبود و پايتخت وى در اختيار مليّون
فاتح قرار داشت.
در همان روز 5 مه، به تهران خبر رسيد كه ارتش شمال، يا ارتش رشت، به
قزوين رسيده است؛ در آنجا جنگ در جريان است؛ و مليّون شهر را در تصرف دارند. اين
ارتش، كه روزنامه تايمز در اين دوره معمولا از آن به عنوان «انقلابىها» ياد
مىكند- زيرا ظاهرا اين روزنامه از يك سو مايل بود كه بر عنصر انقلابيون قفقازى و
ارمنى كه در اين ارتش بودند تأكيد و حتى اغراق كند، و از سوى ديگر مىخواست
بختياريها را به عنوان افراد كاملا بىتفاوت نسبت به مشروطيت، و افرادى كه صرفا
براى جاهطلبىهاى قبيلهاى و عشق ذاتى به جنگ و نفرت از سلسلهاى كه از دست آن
متحمل خسارات بسيار گرديدهاند، برانگيخته شدهاند ترسيم نمايد تحت فرماندهى
سپهدار قرار داشت كه در مورد وى شرح ذيل (كه نمىدانم از كجا اقتباس گشته) در
شماره 17 نوامبر 1909 روزنامه يوركشاير ديلى پست ظاهر گشت:- «اگرچه وى 65 ساله
است، امّا قيافه و رفتار يك فرد 50 ساله را دارد. وى مناصب حكومتى بسيارى، تحت
سلطنت شاهان مختلف، داشته است و اگرچه، بنابر