بودند. اين اشتباه بزرگى از جانب آنهاست كه
با اين كار شروع كردهاند. اگر آنها از روى شانس با يك آدم باهوش و خويشتندار
برخورد كنند، اشكالى پيش نمىآيد. زيرا وى آرام مىماند. امّا يك تاتار وحشى كه
هيچچيز نمىفهمد، تصور خواهد كرد كه آنها مىخواهند وى را دستگير كنند و بلافاصله
رولور خود را بيرون آورده و كسى را خواهد كشت. چرا چنين كارهايى انجام مىگيرد؟»
«وقتى كارم را در بانك تمام كرده بودم، به محوطه حياط رفتم. بر فراز
پشتبام بازار مجاور يك پرچم بزرگ روسى در اهتزاز است. لبخند مىزنم و به سوى بالا
اشاره مىكنم.»
«آنها پرچم روسى كاشتهاند؟»
«يك سرباز تنومند پاسخ داد: «بله قربان! من تصور مىكنم كه مفهوم آن
اينست كه تمامى پاساژ از آن ما خواهد بود.»
اين اوضاع يك روسى را اينچنين تكان مىدهد. آيا هيچچيز مسخرهتر
از، اگرنه آنچنان بيرحمانه و غيرمنصفانهتر، از اين مىشود كه روزنامه تايمز و
ديگر هممسلكان تلاش دارند ثابت كنند بىاعتمادى ايرانى به روسها مغرضانه و
بىاساس است؟