وزيرمختارش در ايران، از روسيه هم بخواهد از
هرگونه دخالت در ايران دقيقا خوددارى كند. زيرا تصور مىرود هرگونه اقدام روسيه،
پس از انعقاد توافقنامه، از حمايت و تصويب انگلستان برخوردار است، مگر آنكه اين
كشور رسما و علنا آن را اخطار كند.
روشن نيست كه اين نامه وزيرمختار انگليس تا چه حد عملا اطمينان خاطر
مشروطهخواهان ايران را فراهم ساخت. اما اگرچه آن رشته مقالات، كه چهار مقاله اول
آن قبلا ترجمه و ارائه گرديد، در دو شماره بعد روزنامه حبل المتين نيز ادامه يافت،
اما لحن آنها تغيير كرده و حمله به توافقنامه متوقف گشت يا آنكه كاملا جنبهاى
فرعى يافت و موضوعات مطروحه اگر هنوز مرتبط با روشهاى تجاوز اروپا به كشورهاى
شرقى، خاصه از طريق كانالهاى مالى بود، اما بيشتر حالتى كلى و اگر اجازه داده شود
بايد گفت كمتر جنبه شخصى، داشت. بدين ترتيب ساير مقالات، اگرچه در نوع خود به
اندازه كافى جالب هستند، امّا بهقدر كفايت ارتباط مستقيم با مسئله توافقنامه
انگليس و روسيه ندارد و بنابراين درج آنها در اين فصل ضرور نمىنمايد.
«توجهات ارائه شده در فوق، پيرامون انگيزههاى حكومت بريتانيا در
پذيرش اصول مندرج در توافقنامه روسيه- انگلستان، مطلوبترين توجهات بود و اميد است
كه حقيقت هم داشته باشد. اما بايد به خاطر داشت كه بسيارى از ايرانيها، و تعدادى
نهچندان كم از سياستمداران روسيه، معتقدند كه انگيزه ما داراى ماهيتى به مراتب
مظنونتر بوده و اظهار مىدارند كه هدف واقعى بريتانياى كبير جلوگيرى از گسترش
عقايد مشروطهخواهى در آسيا- زيرا از نفوذ احتمالى اين عقايد بر هند و مصر بيمناك
بود-، ضعيف نگاهداشتن و سردرگم ساختن ايران، و حفظ وضعيت متروك و فاقد جمعيّت آن
ايالاتى از ايران (كرمان و سيستان) بود كه در نزديكى مرز هند قرار داشتند.»