(سروده ميرزا آقا خان كرمانى در زندان طرابوزان
به سال 1896 كوته زمانى پيش از مرگ)
پيوسته بر آنم كه اگر نويسنده در آغاز اثر جهات كلى انديشه و ديدگاه
خود در نگارش كتاب را روشن سازد، كمكى است به خواننده. گرچه، به لحاظ مشكلات يك
پژوهش كامل و نقد بيطرفانه رويدادهاى معاصر، جرئت آن ندارم كه اين كتاب را تاريخ
بنامم، امّا، در واقع به همين نظر نگاشتهام؛ و طبيعى است كه كوشيدهام نخست تمامى
اطلاعات موجود و قابل دسترس را گردآورى، تطبيق و ارزيابى كرده، سپس ماحصل
يافتههاى خود را در حد توان صادقانه ارائه دهم. اين حقيقتى بديهى است كه حتى
آنگاه كه در باب واقع امرى اتفاق نظر هست، نه تنها در تفسير جزئيات آن تفاوت آراء
وجود خواهد داشت، كه نتايج حاصله از اين تفاسير هم ناهمگون خواهد بود. امّا، اين
حقيقت بديهى اغلب ناديده گرفته مىشود. استدلال آن هنگامى ثمربخش است كه بر
شالودهاى مقبول مبتنى باشد. اگر دو تن قصد سفر به «پنزانس»(Penzance) داشته باشند، مىتوانند در باب بهترين مسير
حصول به مقصد مباحثه كنند؛ امّا، اگر يكى به پنزانس و ديگرى به «جان اگروتس هاوس»(John Groat's House) عازم باشد؛ بحثى ازيندست آشكارا بيفايده خواهد بود.
جهت ملحوظ داشتن اين اصل در كتاب حاضر، در مورد تمامى مسائل مطروحه
نكات ذيل را تلويحا پذيرفته و در نظر داشتهام:
1. در اين جهان نه همگونى، كه تنوع و تفاوت قانون برتر و حالت مطلوب
است.
2. هرچيز در اين جهان كمال نوعى خاص خود، يا چنانكه بابيه زيركانه بيان
مىكنند، بهشت موعود