responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 57

حارس حوزه ملك و دين، ممهّد قواعد سلطنت و بختيارى، مؤسس قوانين ابّهت و شهريارى، الغازى فى سبيل اللّه المجازى لمن اتّخذ الهه هواه‌[1] المؤيد بتأييد اللّه المجيد، معين السلطنة و العدالة و الحشمة و الاقبال، سلطان بايزيد- جعل اللّه تعالى مبانى ملكه معمورا و القاه من عنده نصرتا و سرورا- رواحل تحيّات عنبر نسيم و قوافل تسليمات عبهر شميم كه از فرط محبّت منبعث و از كمال مودّت منشعب باشد، متحف و مهدى داشته. انهاى رأى ملك‌آراى عقده‌گشاى آنكه در تاريخ دوازدهم شهر ربيع الثانى در يورت ناخربورنى واقع شد و از آنجا كوچ بر كوچ توجه به جانب مخالفان مصمم است و محبّت و عهد به دستورى كه سابقا مقرون بود، به همان دستور فى ما بين مؤكّد است و خلل‌پذير نيست.

و درين اوقات فرخنده ساعات كه عبور ولايت دار الاسلام روم واقع شد، يساق كرده بوديم كه مطلقا غازيان عظام و عساكر نصرت فرجام، پيرامون احوال رعاياى آن بلاد نگردند و تعرّض نرسانند[2] و جمعى كه به واسطه عبور معسكر ظفر پيكر منهزم شده بودند، استمالت داده، به محل و مقام خود آيند كه اصلا[3] با ايشان از هيچ وجه مهمى نيست. اميد كه محبّى را حافظ الهى به حكمت نامتناهى تعهد و محافظت فرموده، پاسبان موافقت طالع را از كنگره ظلام اعلا به ديده‌بانى آن تعيين كرده باشد. چون منشأ اين عطيّه ازلى جوهر جبلّت ذاتى است، ابد الابد[4] از تعرّض عوارض عارضى به حفظ الهى مصون و مأمون خواهد بود، ان شاء الله وحده العزيز. چون غرض تأكيد روابط محبّت و القاى مواد مودّت است، زيادت اطناب نرفت. سرادق دولت و اقبال رفيع و اوج شرف سعادت منيع باد. بأوّل من نطق بالنّون و الصاد.[5]

نامه سلطان با يزيد به شاه اسماعيل‌

مكتوب بلاغت اسلوب شهريار اعظم و تاجدار اكرم، ملك ممالك العجم و نوين‌[6] بلاد الترك و الديلم، جمشيد دوران و كيخسرو زمان، المؤيّد من عند الله الملك الجليل، شاه اسماعيل- اسّس الله قواعد عدله و عمره و ايّده بتوفيقه و نصره- در ايمن ساعات و اشرف اوقات رسيد و از وصول موكب متبرّكش به قيصريّه محميّه، خبير و آگاه ساخت و امراى آن مرز و بوم را در تقديم مراسم يك‌جهتى تأكيد نموده، اعلام رفت كه در باب اتّحاد و صفاى ذات البين دقيقه‌اى فوت ننمايند و همواره در خلوص و داد و رضاى طرفين كوشند تا رعايا كه ودائع اللّه‌اند، در مهد امن‌وامان فارغ البال بوده، به دعاى ابد پيوند همگنان درافزايند. و چون‌


[1] - فرقان 43

[2] - در اصل: نرسانيدند.

[3] - در اصل: آينده كه واصلا.

[4] - در متن نوايى: الى الابد.

[5] - منشآت فريدون بيك، ج 1، صص 346- 347؛ نوايى، شاه اسماعيل، صص 61- 62

[6] - نويان يا نوئين يا نويين به معناى مهتر و خداوندگار. اصل كلمه مغولى و نظامى است كه بر فرمانده يك تومان لشكر اطلاق مى‌شده است.

نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 57
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست