responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 56

غازيان عظام به رعيّت قديمى خود مى‌رسيده، به موجب رسم قديم و ديدن مستقيم گرفته به وطن اصل خويشتن مى‌آورده‌اند. و چون اشارت شريف در رسيد، حكم فرموديم كه هر فردى از اين طبقه در وقتى كه داعيه زيارت اولياء احد [اولياء الله‌]- عليهم الرّحمة- نمايند، بر سبيل بازآمدن هيچ احدى مانع و دافع نگردند تا طريقه محبّت چنانچه دلخواه طرفين و مقصود جانبين است معمور و دائر گردد و رشته محبّت لا ينقطع غير منقطع شود. و چون آثار يك‌جهتى و اخلاص و همگنان از نواحى ارباب اختصاص و محبان چون صبح صادق روشن و مثال نصّ قاطع مبرهن است، به زوايد اطناب نرفت. همواره ايّام سلطنت و كامرانى قرين توفيق يزدانى باد برب العباد.[1] انتهى.

*** در سال نهصد و سيزده براى شاه اسماعيل خبر آوردند كه سلطان مراد بايندرى كه التجا به سلطان روم كرده، عسكر خواسته بود كه ممالك مستوليه خود را استرداد نمايد. چون سلطان اعتنا نكرده، التجا به علاء الدولة ذو القدر نموده، پناه يافته و داماد وى شده است. حالا لشكرى جمع نموده، اقدام به استرداد ممالك را دارد. شاه اسماعيل كه اين خبر را شنيد، جمع لشكر كرده، متوجه مملكت ذو القدر گرديد و بدون اجازه رسمى، حدود دولت عثمانى را تخطّى نموده، ناگاه داخل جلگه قيصريّه شد. اهالى كه بغتة و بى‌مقدمه ورود لشكر شاه اسماعيل را ديدند، زراعت و خانه و زندگانى را گذاشته، پريشان شدند. هرچند شاه اسماعيل استمالت نمود، اهالى اعتماد نكردند. از اين جهت خسارت كلى به ديوان و اهالى عثمانى وارد آمد.

هنوز از حوالى قيصريه حركت ننموده بود كه جواب نامه‌اى كه در باب زوّار به سلطان نوشته بود، آوردند. از ورود جواب بسيار خرسند شده، جوابى كه متضمن عذر خواهى از تخطّى حدود و اظهار يگانگى بود، نگاشته، به تعجيل به اسلامبول فرستاد كه سلطان را از خود نرنجاند و خود او نيز متوجه مملكت ذو القدر شد. نگارنده صورت همان نامه و جوابش را از منشآت فريدون بيگ اينك استنساخ مى‌نمايد.

صورت نامه شاه اسماعيل‌

حضرت سلطنت منقبت، خلافت مرتبت، خورشيد منزلت، سپهر رتبت، جمشيد حشمت، سكندر شوكت، معدلت و نصفت پناه، جلالت و عدالت دستگاه، متبوع قياصرة الآفاق، مالك رقاب السلطنة بالارث و الاستحقاق، منكّس رءوس الكفرة و الأصنام، مؤيّد جنود الاسلام، صاحب الجوار المنشآت فى البحر كالاعلام، اقدم الملوك و السّلاطين، اعظم ولاة الخواقين، رافع رايات الحق بالرأس المتين، ناصب اعلام الفتح المبين، جالس مسند عزّ و تمكين،


[1] - منشآت فريدون بيك، ج 1، صص 346- 346؛ نوايى، شاه اسماعيل، صص 56- 57

نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 56
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست