responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 47

در كرمان طريقت نعمة اللّهيه، در شيراز طريقت جلاليه دوانيه، در طبرستان و گيلانات حتى در خود اردبيل، طريقت سهرورديه، در عراق عرب و عجم و كردستان طريقت قادريه و در خراسان و تركستان و ايران و دياربكر طريقت نقشبنديه شايع و داير بود و در خارج هم، سلطان بايزيد ثانى عثمانى و شيبك خان اوزبيك با اين كه مشغول به توسيع دايره مملكت خودشان از سمت ديگر بودند، باز نظر حرص و طمع را به مملكت ايران انداخته، مى‌خواستند كه از هرج و مرج و بى‌صاحبى اين مملكت مستفيد شوند!

[رسمى كردن مذهب تشيع‌]

شاه اسماعيل كه در تبريز جلوس كرد و احوال ملكيّه و ماليّه و سياسيّه و دينيّه و مراودات خارجيه اين مملكت را به اين وضع ناگوار و دولت بايندريّه را ناپايدار و بخت خود را مستعد به تزايد اقتدار ديد، اطمينان كامل از براى پيشرفت كار خود حاصل كرد. ولى تعدد مذاهب و طرايق اهالى، ذهن او را مشغول مى‌ساخت. لهذا با بعضى از كار آگاهان مشورت كرده، قرار گذاردند كه مذهب غالب اهالى ملكت را مذهب عمومى و رسمى معين نمايند و مذهب غالب هم مذهب شيعى بود كه در قبول اين، فايده ديگرى نيز داشتند و آن هم مانعه معنويه شدن اين مذهب، از براى پيشرفت تسلّط عثمانيان در ايران بود.[1]

خلاصه: بقول صاحب حقيقة التّواريخ‌[2] ارباب شورى به امر شاه اسماعيل، عقد مجلس مشورت نموده، بعد المذاكرة و المشاوره، بعضى از صوفيان نشر و تعميم طريقه حيدرى را مناسب ديدند؛ اما چند نفر عالم كه در آن مجلس حضور داشتند، سخت اعتراض كردند و امرا نيز اعتراض آنها را قبول كرده، رأى صوفيان را رد نمودند. آخر كار قرار برين داده شد كه مذهب شيعيه اثناعشريه را مذهب رسمى دولت صوفيه صفويه معين نموده، به ترويج و تعميم آن بكوشند و به همين واسطه اهالى شيعيه ايران را با خود ساخته، سنّيان اين مملكت را


[1] - اين تحليل كه شاه اسماعيل براى جلوگيرى از نفوذ عثمانيان به ايران، مذهب تشيع را مطرح كرده باشد؛ قابل قبول نيست. اصولا شاه اسماعيل، آگاه بود كه اولا: اكثريت مردم ايران، به ويژه مردم آذربايجان، سنى هستند- گرچه سنيان پاقرصى در مذهب نبودند، و ثانيا شاه مى‌دانست كه، با طرح مذهب تشيع، دو دشمن نيرومند در شرق و غرب براى خود دست و پا مى‌كند كه نه تنها مانع توسعه دولت او مى‌شوند كه به جنگ او هم مى‌آيند؛ كما اين كه آمدند. اما شاه اسماعيل، دست از اعتقاد خود برنداشت. شاه اسماعيل، عميقا به مذهب تشيع باور داشت و براى همين، دشمنى عثمانى‌ها و ازبكها را به جان خريد و در داخل نيز در برابر مقاومت‌هاى پراكنده‌اى كه مى‌شد، ايستاد. به علاوه، با توجه به وجود دولت قراقويونلو و آق‌قويونلو به عنوان دو دولت سنّى مستقل در ايران، لازم نبود تا شاه اسماعيل براى حفظ ايران، تشيع را مطرح كند. اين ممكن بود كه دولت سنّى مستقلى هم در اين منطقه باشد و عثمانى‌ها نيز آن را تحمل كنند.

[2] - اين كتاب، همان گونه كه مؤلف در مقدمه يادآور شده، از اسماعيل بيك توقيعى است.

نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 47
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست