responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 33

سلطنت شعار [مآب‌]، بنا بر عروض اضطرار از آن اشرّ اشرار، استعانت از عساكر نصرت شعار نمود. چون منازل مواكب اجلال در ييلاقات عراق بود، وجه توجه مواكب كواكب مسير به صوب بلاد آذربايجان معطوف و بر حسب اقتضاى‌ «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ»[1] جمعى از امراى اخبار سعادت اسناد با سليمان بيگ، به اعانت [و اغاثت‌] و امداد مشار اليه، دفع فساد اهل بغى و الحاد تعيين فرموديم. چون شيخ حيدر خبر از نهضت رايات گردون صولت يافت، به اين معنى متنبه شد كه اقطار امطار را پيش امواج بحر ذخّار كجا رتبت تعيّن و مقدار، و ذرّه‌ها با وجود حضرت خورشيد چه مجال ظهور و اظهار. هرآينه انهزام تمام از اعلام اين كلام يافته و روى از جانب دولت تافته و به صوب اضطرار و مقرّ بئس القرار شتافته و به طرف دربند باب الابواب متوجه شده، دربند تسخير شهر و دربند آن قلعه گشته؛ چون آن شهر از حفاظ خالى بوده تصرّف كردند و قلعه را محصور فتن شرور خود گردانيده. عساكر نصرت نيز چون املاك آجال متعاقب آن مدبران بى‌اقبال به نزديكى دربند رسيدند، بر سبيل ضرورت از موج خيز طوفان قهر نهنگان خونخوار، رخت حيات خود، آن جمع بى‌شكوه به دامن كوه قريب به دربند كشيدند و پشت اعتماد و اعتصام بر حصانت آن كوه آهن كمر به غايت محكم و مستحكم ساخته، صولت قهرمان شيردلان ميدان مبارزت جهت حرب و ضرب شيخ حيدر، چون حمله [قالع‌] باب خيبر، كوه وقار، اين اشرار را از جاى برده، مسلوب الاختيار به طريق اضطرار آن قوم باغى و جمعى طاغى [كه‌] خود دوازده هزار كس مسلّح بودند، به محاربه عظيمه و مقاتله و خيمه تقديم نمودند؛ مصرع: «وقت ضرورت چو نماند گريز- [دست بگيرد سر شمشير تيز]» چنانچه جرأت ايشان در جنگ از ظهرى تا به عصر تنگ واقع شده، با تمامى كئوس رئوس آن فريق، جام خون‌آشام سيوف و صمصام بزم رزم شد و زلال شمشير آبدار، انجاس وجود خباثت هستى ايشان از صفحه زندگانى شسته شد و شيخ حيدر در حين جدال و قتال مقتول شد و سفينه حيات شيخ از تلاطم امواج هلاك به ساحل نجات نرسيد «وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ».[2]

چون آن فرقه ضال و مجمع ضلال، اعداى شرع نبوى و خصماى طريقه مرتضوى و خارجيان دين و دولت و باغيان ملك و ملّت بودند، مژده خذلان و نويد قهر ايشان، اتمّ بشارات اصحاب دين و ملّت، و اعظم مسرّات اولياى دولت و عموم ساكنان بلاد امن امان و قاطبه متوطنان امصار عدل و احسان ما بود، بايد كه ورود اين مژده فرخنده انجام موجب مزيد شكر واهب العطيّات و دعاى دولت عدالت آيات گردد.[3]


[1] - نمل، 63

[2] - شعراء، 227

[3] - منشآت فريدون بيك، ج 1، ص 309- 311؛ نوايى، شاه اسماعيل، صص 615- 619

نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 33
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست