responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 32

المسلمين، الغازى فى سبيل الله، المجاهد لدين الله، القائم بامر الله، العامل بكتاب الله، المؤيد من عند الله الملك المجيد، معينا للسلطنة و الشوكة و الرفعة و العزّ و الاقبال سلطان بايزيد- عطّر الله تعالى مشام عزّه بفوائح الرّوحانية و شيّد بنيان عمره فى رياض الحدائق الجسمانية ما دارت الخضراء و سكنت الغبراء- ثنا و نيازمندى دلگشا و دعا و خرسندى فرح‌فزا و انواع شوق و غرام و اصناف سلام محبّت انجام، ارسال و ابلاغ داشته، بعون الله الملك المنّان، احبّاء دولت كامران و اعداى دين مكسور الجنان و بى‌سر و سامان ملحوظ فرمايند و چنانچه معلوم عالى‌جاهى خداوندگارى است كه چون در روز ازل كليد خزائن مواهب الهى و گنجينه عطيّه نامتناهى وديعه خلافت نوع بنى آدم و امانت سلطنت اهل عالم، به دست اقتدار و قبضه اختيار ما سپرده شد، در محافظت ودائع سبحانى و حراسات امانات يزدانى، طريقه مستقيم شرع مبين و منهاج قويم عدل متين را مسلوك داشته و مى‌داريم. لا جرم هر مدبرى كه قدم استقامت از جاده مطاوعت منحرف سازد و دست خيانت پيرامن اين وديعت متصرّف و منعطف گرداند، سفّاح قهرمان ايزدى و سفّاك جلال قهر خداوندى از نيام انتقام تيغ بى‌دريغ‌ «فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا»[1] برگشته به لوامع بوارق صحيفه روزگار از ظلمت ظلم ارباب ادبار بپردازد [بردارد] نظم:

هر كه بر ما عداوت آغازد

جز به مرگش زمانه ننوازد

و آنكه از حكم ما بپيچد سر

دست غيبش ز پا در اندازد

«كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ»[2] مصدوقه سياق اين مقال، مجارى سر حلقه ارباب ضلال، شيخ حيدر را گرچه نسبت نسبش به خاندان اوليا و دودمان اصفيا منتهى بود، اما به مقتضاى‌ «وَ ما كانُوا أَوْلِياءَهُ إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ»[3] مخالف ساير اخلاف و مغاير طرق اسلاف آن خانواده بود، مصرع: «بدنام‌كننده نكونامى چند» به وسيله عرض عزم غزو گرجستان و توجه به مقابله و مقاتله ايشان روانه آن جانب شد و جمعى را با خدعه تلبيس رفيق خود ساخته‌ «يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ»[4] بعد از آن، بنا بر عداوت قديمه‌اى كه با عالى‌جناب سلطنت مآب شيروان شاهى داشته، مواد اعراض اغراض نفسانى و ملابس وساوس شيطانى او محرّك رياح فتنه و فساد گشته با فرقه ضاله خود، ايلغار كرده، بر سر شيروان شاه غافل چون بليّه نازل شده و عالى‌جناب سلطنت‌مآبى را در قلعه‌اى از قلاع شيروان محصور كرده و دست ظلم و عدوان به نهب اموال مسلمانان دراز نموده، و هر كسى كه پيش او آمده، از ذكور و اناث، صغار و كبار، با اطفال و شيرخواره به عذاب‌هاى اليم و عقاب‌هاى عظيم به هلاكت رسانده و آثار كفر و الحاد از گفتار و كردار ايشان پديدار آمده، و عالى‌جناب‌


[1] - انعام، 45. در متن اصلى، به اشتباه اين آيه با آيه 227 سوره شعراء درآميخته است.

[2] - مرسلات، 18

[3] - انفال، 34

[4] - بقره، 9

نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 32
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست