responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 31

در رسيد. صوفيان كه ورود امداد را ديدند، قدرى جنگيده شكست يافتند و اين‌المفرگويان رو به بندر گريخته، شهر و قلعه را خالى از محافظ يافته، محصور شدند. اما قشون سليمان بيگ بيژن و لشكر شيروان شاه از عقب آنها به يك سرعت فوق‌العاده رسيده، نگذاشتند كه به طور مطلوب استحكام به قلعه دهند. ناچار بيرون آمده در موقع معروف به تبرسران‌[1] ميدان كارزار را تشكيل داده، بناى جنگ و ستيز را گذاردند. لشكر قزلباش در عين جنگ، بل قدم به قاومه فتح و نصرت نهاده بود كه به اصابت تيرى، سلطان حيدر مقتول گرديد و اين فقره باعث انهزام و مقهورى آنها گشت. دوازده هزار نفر قزلباش طعمه شمشير خون‌پاش شده، ميدان جنگ و وغا، نمونه رود قان‌صوى چين و ختا گشت.

سليمان بيگ بيژن فرمود، سلطان حيدر را در تبرسران كه موقع جنگ بود با ساير مقتولين دفن كردند و سلطان على ميرزا و سيد ابراهيم و شاه اسماعيل پسران سلطان حيدر را هم به فرمان يعقوب بيگ از اردبيل حركت داده به فارس فرستاد و به ملك منصور بيگ پرناك تسليم نمودند كه در قلعه اصطخر فارس مسجون گردانند.

در اينجا موقعى است كه مطلب مهمى را مؤلف اين تاريخ به نظر مطالعه‌كنندگان فخام برساند و آن مطلب اين است: هرگاه نامه‌هايى كه در باب مقتولى سلطان حيدر فى ما بين يعقوب بيگ آق‌قويونلو كه بايندرى هم مى‌نامند و سلطان بايزيد ثانى عثمانى ردوبدل شده، به دقت مطالعه مى‌نماييم، مى‌بينيم كه سلطان حيدر مذهبى به اسم حيدريه ايجاد كرده و از اين جهت، اين خانواده منفور سلاطين اسلام آن زمان شده است.[2]

اما بايد دانست كه آن مذهب، همين مذهب شيعه اماميه نبوده، يك طريق على حده بوده است كه بعد مذكور خواهد شد و از براى صدق اين مطلب لازم دانسته شد كه صورت نامه‌هاى مذكور، از منشآت فريدون بيگ بدون تلخيص در ذيل اين فقره استنساخ شود.

صورت نامه يعقوب بيگ بايندرى [يا فتح نامه جنگ با سلطان حيدر]

بر رأى عالم‌آراى پادشاه عالى‌حضرت جم‌جاه و خداوندگار فلك رتبت ملك سپاه، سلطان دادگستر عدالت آئين و شهريار مهر منظر ثريّا قرين، ظل الله فى الارضين، عون الاسلام و


[1] - داغستان.

[2] - مؤلف بدون توجه به اين نكته كه سلطان يعقوب از روى اعتقاد سنى‌گرى خود و براى خوش رقصى نزد سلطان بايزيد عثمانى اين مطالب را عليه سلطان حيدر نوشته و طبعا قابل استناد نيست، چنين عقيده‌اى را اظهار كرده است. البته تفاوت مشى صوفيانه آن روزگار قزلباش با آنچه كه بعدها توسط علماى شيعه اماميه تعديل و تصحيح شد، روشن است، اما سخنان سلطان يعقوب براى اين كار، قابل استناد نيست.

نام کتاب : انقلاب الاسلام بين الخواص و العوام نویسنده : اسپناقچى پاشازاده، محمدعارف    جلد : 1  صفحه : 31
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست