ولى بعد از آن كه شاهان صفويه قدرى استقلال در سلطنت ايران به هم
رسانيدند، به كندن بيخ همان ايلات اتراك كه آنها را نايل اين سلطنت نموده بود،
دامن در ميان كرده، هر يكى از آن ايلات را به يك قبيله مفلوك و متفرق ساختند. حتى
ايل جليل قاجار را هم به حيلت و مفسدت به چند تيره تفريق كرده، جمع كثيرى از آنها
را از اران به استرآباد و در جاهاى ديگر كوچانيدند كه تفصيل احوال ايلات مذكوره در
تواريخ ضبط است؛ زيرا همان ايلات، بعد از استقرار آن سلطنت، جميع امور دولتى را به
دست آورده، در مقام سلطنت فقط اسمى باقى گذاشتند. اگر شاه عباس بزرگ، به داد اين
خانواده نمىرسيد، شكى نبود كه شاه خدابنده ضرير، واپسين پادشاه اين سلاله مىشد.
[سبب رواج مذهب تشيع در ايران صفوى]
اما سبب تعميم گرديدن و رواج گرفتن مذهب شيعه در ايران. چون اين مطلب
يكى از مطالب بسيار مهم است، لازم دانسته شد كه قبل از شروع به مطلب، اطلاع كامل
سبب ظهور اين مذهب در اسلام و در اعتقاد چند تيره بودن پيروان اين مذهب را به رشته
بيان آورده، بعد رجوع به عرض مقصود نموده شود.
علماى حكمت تاريخيه بر آنند كه، بعد از رحلت حضرت فخر رسالت، امّت آن
حضرت در سقيفه بنى ساعده اجماع و از براى امر خلافت مشورت نموده، در امور سياسيه
اسلام به دو فرقه انقسام يافته، يكديگر را موسوم به رافضى و ناصبى نمودند؛ اگر چه
رافضىها امر خلافت را از اصول دين دانسته ناصبىها را غاصب حقوق خلافت و ناصبىها
نيز امر مذكور را از فروع دين قرار داده، رافضىها را مخالف آراى جمهور امّت
مىشناختند، ولى هيچيكى از اين دو فرقه، همديگر را منسوب به زندقه و الحاد و كفر
و ارتداد ننموده، به احسن وجه معاشرت و در امر دين، به همديگر امداد و معاونت
مىكردند، و شكى نيست كه در مسائل دينيه هم ابدا اختلافى نداشتند.[1]
بعد از قتل خليفه ثالث كه باب مشاتمه و ملاعنه و مكافحه و مناوشه
گشوده شد، هر دو طرف، معادات سياسيه را بدعة داخل ديانت كرده، به يكديگر نسبت كفر
و ارتداد دادند؛ و همين فقره، باعث ظهور فرقه سوم در اسلام به اسم خوارج شد. بعد
از وقوع وقعه دلسوز كربلا، در وجدان امّت، فكر انتقام و تلافى تجسّم يافته،
طرفداران و هواخواهان اهل بيت روز به روز زياد و موسوم به شيعه شدند.[2] با اين جمله، در نماز و روزه و حج
و زكات و ساير
[1] - گرايش وحدتگرايانه مؤلف را از همين عبارات وى
مىتوان دريافت.
[2] - بيشتر اين تحليلهاى تاريخى، محل ترديد است و
طبعا نياز به بحث دارد.